سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منوی اصلی
مطالب پیشین
آرشیو مطالب
لینک دوستان
درباره
سرباز.گمنام

این وبلاگ دوباره فعالیت خود را از سر می گیرد. تا کور شود هر آنکس که نتواند دید...

جستجو
صفحات مجزا
لوگوی دوستان
ابزار و قالب وبلاگ
کاربردی
<

دریافت کد آهنگ خاک سرخ

ابر برچسب ها
هیچ کودکی نگران وعده بعدی غذایش نیست،

زیرابه مهربانی پدرومادرش ایمان دارد

ایکاش منهم مثل او به خدایم ایمان میداشتم...

جملات زیبا گیله مرد

پی نوشت:

کاش من هم به مهربانی خدا ایمان داشتم...







دکتر هم دیوانه شد

وقتی چند لحظه ای از"سکوتم"

را برایش معنا کردم...

پی نوشت:

این روزها باز هم سکوت می کنم شاید بتوانم همه ی درد هایم را به او بفهمانم ...







زبان هیچ استخوانی ندارد

اما آنقدر قوی هست که بتواند قلبی را بشکند

مراقب حرف هایتان باشید...

 

پی نوشت:

مراقب حرفهایتان باشید که قلبی با این حرفها نشکند که جمع کردن تکه تکه های قلب کار دشورایست...







به خدا بگویید من ترک تحصیل

کردم دیگر امتحان نگیر...

علت ترک تحصیل دانش آموزان

پی نوشت:

من در امتحاناتت رفوزه شدم دیگر از من یکی امتحان نگیر خداااااااااااااااااا...







پی نوشت:

ایول سهراب سپهری عزیز گل گفتی،حرف دلمو زدی.

واقعا دستاتو رو به کدام آسمون بلند میکنی تا دعا کنی؟؟؟؟؟







روزهای هفته را هم که گم کرده باشی

عصرهای جمعه را از غم و غربتش

تشخیص خواهی داد !!!

پی نوشت:

واقعا راست میگه امروز جمعه است و غربتش داره دلمو می ترکونه...







از مترسکی سوال کردم: آیا از

تنها ماندن در این مزرعه بیزار نشده‌ای ؟

پاسخم داد : در ترساندن دیگران برای

من لذتی به یاد ماندنی است

پس من از کار خود راضی هستم و

هرگز از آن بیزار نمی‌شوم!

اندکی اندیشیدم و سپس گفتم : راست گفتی!

من نیز چنین لذتی را تجربه کرده بودم!

گفت : تو اشتباه می کنی!

زیرا کسی نمی تواند چنین لذتی را ببرد

مگر آنکه درونش مانند من با کاه پر شده باشد!

 

داستان کوتاه مترسک

پی نوشت:

شاید درون من هم از کاه پر شده...







به سلامتی همه پدرا

یادم میاد بچه که بودم بعضی وقت ها با خواهرم یواشکی بابام رو نگاه می کردیم...

ساعت ها با دست مشغول جمع کردن آشغال های ریزی بود که روی فرش ریخته شده بود...

من و خواهرم حسابی به این کارش می خندیدیم !

چون می گفتیم چه کاریه ؟! ما که هم جارو داریم هم جارو برقی !!!

چند روز پیش که حسابی داشتم با خودم فکر میکردم که چه جوری مشکلاتم رو حل کنم

یهو به خودم اومد دیدم که یک عالمه آشغال از روی فرش جلوی خودم جمع کردم...!







بلیط ماندن است مانده روی دستهای من

در این همه مسافر حرم نبود جای من؟

رفیق عازم سفر، فقط «سلام» را ببر

سفارش مریض حضرت امام را ببر...

 

 برای مشاهده اندازه واقعی حرم امام رضا - پنجره فولاد کلیک کنید

پی نوشت:

السلام ای حضرت سلطان عشق

یا علی موسی الرضا ای جان عشق







می روم...به کجا؟
نمی دانم ....حس بدی ست... بی مقصدی!

کاش نه باران بند می آمد...

نه خیابان به انتها می رسید...

 

http://goonagoon-groups.com/

پی نوشت:

کاش و کا ش و کاش ...