برنامه ریزی درطراحی شهر اسلامی مدنیت اسلام را دراعصار تاریخ فریاد می زند
شاخص اصلی در معماری وشهرسازی اسلامی برنامه ریزی است

برنامه ریزی درطراحی شهر اسلامی مدنیت اسلام را دراعصار تاریخ فریاد می زند
شاخص اصلی در معماری وشهرسازی اسلامی برنامه ریزی است
خدا این چینیهای فرصت طلب لعنت کنه
دیروز کودکی در امتداد کوچه های
پر از بی کسی این شهر شلوغ
دست تمنایی به سویم دراز کرد
خالی تر از تمامی آرزوهای
کودکانه دنیا عوض شده است
کودکان به دنبال نان اند و ما به دنبال عشق
پی نوشت:
وای بر ما و وای بر فرداهای ما...
پی نوشت:
هر زمان نام مقدس این ذکر را گفتید یادی از من عاصی هم کنید... یا اله العاصین ... یا اله العاصین... یا اله العاصین...
خدایم خدایی است که اگر سرش فریاد بزنم
به جای این که با مشت به دهانم بزند،
با انگشتان مهربانش نوازشم می کند و می گوید:
می دانم جز من کسی را نداری...
خدایا من تنهام، دستمو بگیر من واقعا به غیر تو کسی رو ندارم...
گنجشک کنج آشیانه اش نشسته بود.
خدا گفت: چیزی بگو !
گنجشک گفت: خسته ام.
خدا گفت: از چه ؟
گنجشک گفت: تنهایی، بی همدمی. کسی تا به خاطرش بپری، بخوانی، او را داشته باشی.
خدا گفت: مگر مرا نداری ؟
گنجشک گفت: گاهی چنان دور می شوی که بال های کوچکم به تو نمی رسند .
خدا گفت: آیا هرگز به ملکوتم نیامدی ؟
گنجشک سکوت کرد. بغض به دیواره های نازک گلویش فشار آورده بود.
خدا گفت: آیا همیشه در قلبت نبوده ام ؟! چنان از غیر پُرش کردی که جایی برایم نمانده.
چنان کوچک که دیگر توان پذیرشم را نداری . هرگز تنهایت گذاشتم ؟
گنجشک سر به زیر انداخت . دانه های اشک ، چشم های کوچکش را پر کرده بود .
خدا گفت : اما در ملکوت من همیشه جایی برای تو هست ، بیا !
گنجشک سر بلند کرد . دشت های آن سو تا بی نهایت سبز بود .
گنجشک به سمت بی نهایت پر گشود...
به بیگانگان نگو !!!
چرا که این کلاغهای غریب
بر کلاه حصیری مترسک نیز
آشیانه می سازند...
قاطی پاتی:
هیچ وقت آرزوها و دردهای درونی دلتان را به کسی نگویید، چرا که آن ها هم مثل شما یه دوست خوب دارند که برای او بازگو می کنند و هر دوست برای دوستش تا این که همه متوجه آن درد شما می شوند.
بهترین راز نگه دار برای شما خودتان هستید.