سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منوی اصلی
مطالب پیشین
آرشیو مطالب
لینک دوستان
درباره
سرباز.گمنام

این وبلاگ دوباره فعالیت خود را از سر می گیرد. تا کور شود هر آنکس که نتواند دید...

جستجو
صفحات مجزا
لوگوی دوستان
ابزار و قالب وبلاگ
کاربردی
<

دریافت کد آهنگ خاک سرخ

ابر برچسب ها

خشم آسمان

کاش........

کاش آسمان حرف کویر را می فهمید و اشک خود را نثار گونه های خشک او می کرد

کاش واژ? حقیقت آنقدر با لبها صمیمی بود که برای بیان کردنش به شهامت نیازی نبود

کاش دلها آنقدر خالص بودند که دعاها قبل از پایین آمدن دستها مستجاب می شد

کاش شمع حقیقت محبت را در تقلای بال و پر پروانه می دید و او را باور می کرد

کاش مهتاب با کوچه های باریک شب آشناتر بود

کاش بهار آنقدر مهربان بود که باغ را بدست خزان نمی سپرد

کاش فریادها آنقدر بی صدا بودند که حرمت سکوت را نمی شکست

کاش در قاموس غصه ها شکوه لبخند در معنی داغ اشک گم نمی شد و بالاخره

کاش کاش.....................







الهی ،

ای ماندگار ، ای ماندنی ترین عشق ،

ای یکتا یاور ، ای باعث بزرگی ای بزرگ ،
ای جدا از من و با من!

ای بی نیاز از من و دوستدار من!

باران دیدگانمان میل تو را دارند،

پس چه زیباست با آسمان آبی رحمت....

                                                                                                                                          رحمت تو همراز شدن.....







بسم الله ...
چندصباحی است که تیتر ومحتوای اکثررسانه ها وخبرگزاری های داخلی به اخبار فعالیتها وکارهای سخیف بازیگرزن نه چندان با سابقه سینمای ایران، گلشیفته فراهانی اختصاص پیداکرده است؛ به نوعی که اگر کسی اطلاعی از عملکرد های وی نداشته باشد با جستجوی کوتاهی در فضای مجازی  پی به رفتار شنیع و مفتضحانه او خواهدبرد. بازیگری که با کارهای جنجالی خود کانون


توجه منتقدان و موافقان چه در عرصه هنر و سینما و چه در پهنه جامعه شده است. ایشان در مصاحبه های خود بارها اذعان داشته که من از حجاب متنفرم و تمامی کارهایم را با آگاهی انجام می دهم. ,ی که متولد  19تیر1362 است با بازی در فیلم "میم مثل مادر" به شهرت رسید که وی پس از خروج از ایران و ایفای نقش های دست چندم در سینمای هالیوود اینک درجنجالی ترین فیلم خود یعنی "سنگ صبور" که به روسپی افغان مشهور است و یک نویسنده افغانی به نام" عتیق رحیمی" فیلمنامه آن را نگاشته نقش یک روسپپی را ایفا و خود را نماد به اصطلاح زن افغان معرفی و اعلام می کند که دیگر تسبیح را با یادخدا نخواهد چرخاند!
علیرضا مالمیر - نویسنده طنین یاس
 گلشیفته و باتلاقی به نام هالیوود
وی که در دو سه سال اخیر از کشور خارج و خود را به دامن سینمای هالیوود انداخته است در سلسله اقداماتی متاسفانه  پرده از عقده های روانی خویش برداشته و با انتشار تصاویر مبتذل و سخیفش خود را تبدیل به یک پیاده نظام تمام  و کمال برای مدیران و صحنه گردانان اصلی سینمای هالیوود کرده است و موضوع خروج از ایران  منجر به اظهار نظرهائی در مورد وی شد. عده ای از بازیگران با تبریک به وی بخاطر این رشد چشمگیر برایش هورا کشیده و به علت اینکه این مرغ سعادت به انان روی نیاورده ازعمق وجود آه جانکاهی می کشند و او را فردی موفق در عرصه سینما می پندارند. اما در این طرف قضیه بودند عده ای از هنرمندان متعهد کشور که از پشت پرده این پیشرفت پوشالی اطلاع کافی و وافی داشته و دارند و آینده ای ناموفق و نه چندان روشن برای وی پیش بینی می کردند و دست آخر هم شد آنچه که نباید می شد و کار به جائی رسید که حال برای ادامه حیات در سینما هالیوودی تن به هر کاری و نقشی می دهد تا از این گردونه خارج نشود تا جائی که در فیلم های متعدد از جمله آخرین فیلمش رذیلت بارزترین صحنه هارا در بدترین لوکیشن ها به نمایش گذاشت.

علیرضا مالمیر - نویسنده طنین یاس
 گلشیفته و باتلاقی به نام هالیوود
وی که در دو سه سال اخیر از کشور خارج و خود را به دامن سینمای هالیوود انداخته است در سلسله اقداماتی متاسفانه  پرده از عقده های روانی خویش برداشته و با انتشار تصاویر مبتذل و سخیفش خود را تبدیل به یک پیاده نظام تمام  و کمال برای مدیران و صحنه گردانان اصلی سینمای هالیوود کرده است و موضوع خروج از ایران  منجر به اظهار نظرهائی در مورد وی شد. عده ای از بازیگران با تبریک به وی بخاطر این رشد چشمگیر برایش هورا کشیده و به علت اینکه این مرغ سعادت به انان روی نیاورده ازعمق وجود آه جانکاهی می کشند و او را فردی موفق در عرصه سینما می پندارند. اما در این طرف قضیه بودند عده ای از هنرمندان متعهد کشور که از پشت پرده این پیشرفت پوشالی اطلاع کافی و وافی داشته و دارند و آینده ای ناموفق و نه چندان روشن برای وی پیش بینی می کردند و دست آخر هم شد آنچه که نباید می شد و کار به جائی رسید که حال برای ادامه حیات در سینما هالیوودی تن به هر کاری و نقشی می دهد تا از این گردونه خارج نشود تا جائی که در فیلم های متعدد از جمله آخرین فیلمش رذیلت بارزترین صحنه هارا در بدترین لوکیشن ها به نمایش گذاشت.

 

پر واضح است که "گلشیفته" نه اولین و نه آخرین بازیگری  است که هالیوود و غرب برایشان کعبه آمال است بلکه پیشتر بودند بازیگران سینمای قبل از انقلاب که با فرار از کشور بعد از سی و اندی هنوز در حسرت دیدار از ایران اه حسرت می کشند و نه رویی برایشان مانده و نه امیدی به بازگشت دارند . در این دوران هم هستند کسانی مانند "مینا لاکانی" و "محمدحسینی" که در کشور با هزینه بیت المال و رسانه جامعه اسلامی رشد کرده و به معروفیت نسبی رسیدند و یکباره به سان آفتاب پرستان تغییر رنگ داده و در رسانه های دشمن این ملت مانند عروسکان خیمه شب بازی در دست رسانه های تحت سیطره صهیونیزم جهانی به ایفای نقش می پردازند. رسانه هائی که بزرگترین هدفشان در کنار مبارزه تبلیغاتی با جمهوری اسلامی ایران  تحت الشعاع قرار دادن هنر متعالی انقلاب اسلامی  است و در این بین نقش بازیگران و کارگردانانی که با یک خرس طلائی و سیمرغ بلورین و جایزه جشنواره کن تمام عزت و حیثیت حرفه ای نه تنها خودشان بلکه هنراسلامی-ایرانی را چوب حراج می زنند از همه پررنگ تراست. اینگونه مسائل و استفاده ابزاری از یک هنرپیشه  ایرانی زن در غرب برای جامعه متعهد هنرمندان ایران که در تلاشند نواقص و واماندگی های سینمای مبتذل قبل از انقلاب را که به زن نگاه ابزاری داشت را بازسازی کنند و به آن نقطه از پیشرفت برسانند که تعالی هنر در آن موج بزند حامل یک یک پیام مهم است و آن اینکه ابتذال اوج پیشرفت یک هنر مانند سینماست و غایت رشد و فتح قله معروفیت و کمال همین راه سخیف و بدون روح است که فوق العاده انتزاعی و تصنعی است و برای این هدف می بایست امثال گلشیفته ها قربانی شوند تا این راهشان که البته راه بی مقصدی است طی شود.
جستجوی نام و نشان در کوچه های بی اعتباری
پر واضح است که "گلشیفته" نماد اصالت زن ایرانی نیست و نمی تواند باشد زیرا  کارکرد بانوی ایرانی در قاموس حقیری مانند وی نمی گنجد که بخواهند او را آئینه تمام نمای زن ایرانی معرفی کنند.
زیرا بانوی مسلمان متعهد ایرانی هیچگاه ازحجاب خود نفرت ندارد بلکه به ان میبالد.آن چه مورد انتظار است این که شخصیتی مانند وی نه تنها معرف جامعه متعهد هنری کشورمان نیست ، نبوده و نخواهدبود بلکه موجب سرافکندگی این قشر راهم در بر داشته است به طوری که بارها ازسوی اهالی هنرسینما و تئاتر مورد عتاب قرار گرفته و همانطور که افرادی در غالب هنرمندهای خود پنداشته اما پوشالی با عملکرد بد خویش زحمات اساتید و متولیان این حوزه از هنر را نادیده می گیرند و با پشت پا زدن به همه تلاش ها ومحبوبیت ها برای خودشان شخصیت کاذب هنری می سازند؛ هنرمندان متعهدی هم وجود دارند که برای اعتلای روح تعالی هنر اسلامی-ایرانی از هیچ کوششی فرو گذار نیستند و جایگاهشان همیشه در قلب مردم فهیم ایران و بلکه تاریخ پرشکوه این کشور ثبت و ضبط خواهدشد و چه پسندیده و شایسته است که شخصیت پوشالی اینچنین افرادی که از فرط حقارت روی به دریوزگی دشمن ملتشان کشیده اند را به حال خود وانهاده و دیگر توجهی به رفتار و کردارشان نداشته باشیم تا به توهم خود بزرگ بینی دچار نشوند و از خود شخصیت قهرمان پنداری نسازند که وادادگیشان به غرب وحشی در گذرزمان نه چندان دور آنها را در خود ذوب می کند .به طوری که هیچ یاد و نامی از آنان برجای نخواهد ماند و حالا این سوال مطرح می شود که ضرورت پیگیری اخبار مربوط به وی چه نفع وسودی برای جامعه خواهد داشت؟ قدر مسلم بهتر آن است به جای پرداختن به موضوعات کم اهمیت و دست چندمی از این دست که مانندجامه پوسیده و زخم ملتهب هر آن با اشارتی دهان باز می کند و خوراک تبلیغات منفی  می شود بهتر است به مسائل و موارد با اهمیتی که نقش مهم و تاثیرگذاری در زندگی فرهنگی و اجتماعی مردم دارد و باعث شکوفا و بارور شدن فرهنگ در جامعه می شود پرداخته و موارد اصلی را فدای مقولات فرعی نکنیم.

 

 







حجاب امری است فطری . به این معنی که خداوند گرایش به پوشیدگی را در ذات و سرشت  تمام انسان ها  قرار داده است . اما این حجاب در فرهنگ ها ، آداب سنن ، ایدئولوژی هایی که در بستر زمان ایجاد شده متفاوت است . اما حجاب از دید مذهب در نگاه ادیان الهی تا به امروز دارای شرف و نوعی حرمت خاص  بوده نو است ما متأسفانه  به اصطلاح با پیشرفت های بشری کم رنگ شده و گاها به دست فراموشی سپرده شده است .

  راضیه ترکمن - نویسنده طنین یاس 


این اتفاق نامبارک در بسیاری از کشورها و سرزمین ها انحطاط اخلاقی و آسیب های جبران ناپذیر اجتماعی و از هم گسیختگی خانوادگی به همراه داشته است به طوری که اکنون به طور مشهودی متوجه تغییر نگرش ساختار فرهنگی بیشترین قشر اینگونه جوامع را در جدا کردن مدارس و صف های اتوبوس و واگن های قطار زن و مرد دید .
ولی متأسفانه می توان گفت در کشور ما بنا بر تهاجم یا بهتر است بگویم شبیه خون فرهنگی ما در عقب گردی کاملا عجیب و غریب در قالب بدحجابی و بد پوششی به سوی نگرشی و عملکردی گام برمی داریم که سایر جوامع از آن تا حد زیادی رویگردان شده اند .
در این یادداشت کوتاه سعی داریم به بررسی عواملی بپردازیم که باعث رشد  بد حجاب ،بی حجابی ،در جامعه ما شده است .
به نظر می رسد علاوه بر مسائلی مانند تهاجم فرهنگی و کارکرد بنگاه های فرهنگ ساز غربی و غیر اسلامی این معضل مولد و کارکرد نامتناسب  و متضاد برخی دستگاه ها و نهاد ها می باشد و  نداشتن برنامه های فرهنگی متناسب با شرایط کنونی جامعه ،به تشدید این امر دامن زده است .
به درستی می توان ادعا کرد که مهمترین نقش و وظیفه محوری در این پازل را نهاد خانواده ایفا می کند . چرا که  اساس رفتار و عملکرد فرزندان و برخورد انها با مضامین، مفاهیم و فرهنگ ها و خرده فرهنگ های هر جامعه ای به نحوه تربیت و رفتار والدین آنها گره خورده است .
خانواده ای را در نظر بگیرید که  فرزند دختر یا پسر خود را حتی در سنین کم ، با پوششی زیبا و موقر اما پوشیده در انزار عموم بیرون می برد؛ قطعا در این خانواده مورد مثال؛ پذیرش حجاب و پوشیدگی در سنین بالاتر راح تر و با میل و رغبت بیشتری صورت می پذیرد تا خانوادهای که کودک خود را با لباسی که فقط می شود آن را در  مهمانی های رسمی زنانه  پوشید، بیرون می آورند ! قطعا نباید از آن کودک  انتظار داشت  که  چند سال آینده با رعایت پوشش مناسب  با عرف و قوانین جامعه اسلامی در جامعه حضور داشته باشد .
از طرف دیگر رسانه ما در امر حجاب شعار هایش با عملکردش  متناسب و هماهنگ نیست , در واقع می توان گفت : عملکرد صدا و سیما مانند دو خط موازی جدا از هم است که هرگز نمی تواند نقطه مشترکی  داشته و  به سر منزل مقصود برسد  .
 همیشه شاهد این تراژدی بوده ایم که در فیلم نامه ها نقش  اکثرا خانم های محجبه ؛   زنانی از طبقه پایین  جامعه، باتحصیلات کم، درگیر با انواع معضلات و مشکلات  تعریف شده است که این خود می تواند نوعی اطلاع رسانی غلط به جامعه بخصوص نسل جوان باشد که حجاب کامل و منحصرا چادر مخصوص قشری آسیب پذیر فرهنگی و مادی جامعه است . متأسفانه هرگز در  فیلم های سیما و برنامه های گوناگون ما یک بانوی  محجبه موفق و.. دیده نشده است که بتوان از آن به عنوان یک الگوی ملی یاد کرد .
بد تر از آن هم بازیگران این گونه نقش ها هستند که در دنیای واقعی در جامعه بعد از بازی کردن یک نقش معنوی و یا عهده دار شدن نقش یکی از زنان محجبه و تأثیرگذار با پوششی عجیب در سطح شهر و مراکز عمومی دیده می شوند . مثل بازی کردن در نقش همسر یک شهید معروف یا بازی کردن در نقش یک زن مجاهد و یا عالمه ...
در  ابن چند روز اخیر هم که اخباری از تذکرات نیروی انتظامی به بازیگران و هنرمندان زن در رعایت حجاب و نوع برخورد این هنرمندان !! با ضابطان فرهنگ حجاب شده است؛ می توان به این نتیجه رسید که هنرمندان ما در قالب هنجار شکنی های اجتماعی خود را تافته ای جدا بافته از جامعه می دانند . این هم ثمره نگاه جامعه سینمایی و تلویزیونی به گروه هنرمندان است که باید برای آن فکری کرد.
در تبیین این گونه اتفاقات و به طور کلی عدم نتیجه گیری قابل قبول در نهادینه کردن حجاب اسلامی در جامعه می توان گفت :تمام سازمان ها در کنار هم در دو جبهه نرم و قهریه وارد عمل شده اند که نقش نیروی انتظامی در برخورد سخت و قانونی بارز و مشخص تر است .
برخی معتقد  هستند  گشت های ارشادی که از سر بی برنامگی و رفع تکلیف برعهد نیروی انتظامی گذاشته شده نیروی که باتوجه به  گسترش شهرنشینی  مسئولیت و وظایف مهمی دیگری را هم باید انجام دهد و برخورد با یک مسئله اجتماعی  و فرهنگی آن هم توسط یک نیروی انتظامی جای سوال دارد .
در حالیکه به نظر می رسد؛ منصفانه نیست نوک پیکان حملات  را سوی نیروی انتظامی  نشانه گرفت.] انها به وظیفه محوله خود عمل می کنند (البته در برخی موارد به علت عدم آموزش  نیروی های گشت ارشاد  انتقادی های برانها  وارد دانست که هزینه زیاد و تبلیغات منفی را به این ارگان در سطح جامعه وارد می کند ) اما باید به  سازمان عریض و طویلی به نام سازمان جوانان اشاره کرد که  مثل قارچ خود روی عمل می کند چرا که با گذشت زمان باز هم  متوجه  نشدیم به چه هدفی ایجاد و بعد  هم ادغام شد و بودجه ای که صرف ان سازمان محترم گردید به کجا رسید!!
شاید اگر بودجه این سازمان ؛ صرف حمایت از تولید و طراحی پوشش ملی ایرانی و ایجاد نمایشگاه های مد و لباس د ر تمام شهر ها می شد، نتیجه بهتری می گرفتیم .
خلاصه مبارزه با مسئله بد حجابی با نوشتن یک یا چند یادداشت که همگی به دنبال مقصر هستند حل نخواهد شد . نخستین ماه تابستان به نیمه رسیده است و انواع مانتوهای کوتاه و قد و نیم قد ، کفش هایی که معلوم نیست از چند جهت راه تهویه هوا دارند !شلوارهایی که برای خنک کردن پاها کوتاه شدنشان عقل را ضابع می کند که این شلوار است یا شلوراک و بالاخره خیلی از آرایش های عجیب با شال های کوتاه جهت ریزش نکردن مو می تواند چهره شهرها بخصوص کلان شهرها را از این هم که هست ؛ بی بندوبار تر کند که باید مسئولان و صاحب نظران این عرصه وارد میدان شده کاری از پیش ببرند چرا که ما مطبوعاتی ها به عنوان چشم بینای جامعه نه اینکه فقط مشکلات را ببینیم بلکه زورمان بیشتر از گفتن و گفتن نمی رسد که هیچ جز قلم و هشدار دادن و بیدار کردن نداریم؛ که گویا چندان هم موفق نیستیم که خواب را می توان بیدار کرد اما فرد بیداری که خود را به خواب زده هرگز !







سلام دوستای خوبم به مناسب نیمه شعبان قالب وبلاگو عوض کردم انشالله بعد از میلاد باز به مدل قبل بر می گردونم

جهت ظهور و سلامتی جانشین بر حقش صلوات







گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

سلام بر تو؛ آن دم که از مشرق لایزال طالع می شوی تا سِرِّ خلقت آسمان و زمین باشی!

سلام بر تو که روز تجلی را بشارت دهنده ای و صبح خدا را، مژده!

سلام بر تو که اشراق ها را در نور دیده ای و جهان را در خلسه حضور خود، معلق گذارده ای؛

هر چند لحظه ای، نگاه ولایتت را بر این گستره محتاج، دریغ نخواهی داشت!

فردا، گل های نرگس در اولین تلألؤ خورشید بامدادی، خبر از شکفتن آخرین غنچه باغ امامت می دهند؛

آن که مبارکی قدومش، سرآغاز مساوات و عدل و دوستی در میان خلایق است.

گروه اینترنتی پرشین  استار | www.Persian-Star.org

ای زمین! دستانت را بگشای تا بی نهایت را در آغوش بگیری که قرآن، منتظر نزول اوست.

وَ نُریدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی اْلأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثینَ

بوی خوش تو در کوچه های جان پیچیده است یا ابا صالح!

ماه از جمال نورانی تو، سر از آسمان خم کرده تا تماشایت کند.

زمین نیز مثل آسمان، دنبال آبی شدن و یک رنگی است
و تنها تویی که عبور نسیم های رحمت را در سیاه خانه دل ها میسر خواهی کرد.

طلوع کن ای ماه نیمه پیدا تا سلسله جنبانِ قلبمان، به دلخوشی یادت آرام گیرد

گروه اینترنتی  پرشیـن استار | www.Persian-Star.org

زمین دلتنگ و مهدى بیقرار است‏
فلک شیدا، پریشان روزگار است‏

دلا، آدینه شد، دلبر نیامد
غروب انتظارم سر نیامد

همه دلها پر از آه و غم و درد
همه آلاله‏ها پژمرده و زرد

نفس‏ها خسته و در دل خموشند
فغانها بى‏صدا و پرخروشند

نه رنگى از عدالت، نى از صداقت‏
در و دیوار دارد نقش ظلمت‏

شده پرپر گل مهر و محبّت‏
همه دلها شده سرشار نفرت

شده شام یتیمان، ناله و اشک‏
برد هرکس به کاخ دیگرى رشک‏

شده پژمرده غنچه در چمنزار
بگشت آواره گل در کوى گلزار

نشسته دیو بر دلهاى خفته‏
همه جا بذر نومیدى شکفته‏

زده زنگار بر آئین و مذهب‏
دمى، رویى ز شادی نیست یا رب‏

به اشک چشم و مهر و ماه، سوگند
به آه و ناله دلهاى دربند

اگر نرگس ز هجرت زار زار است‏
شقایق تا قیامت داغدار است‏

گروه اینترنتی پرشین  استار | www.Persian-Star.orgگروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.orgگروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

نیمه شعبان؛ سالروز میلاد با سعادت یگانه منجی عالم بشریت، حضرت ولی عصر (عج)
بر منتظران، عدالت جویان و شیعیان راستین آن امام همام مبــــارک باد


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.orgگروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.orgگروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

کسی می آید از یک راه دور آهسته آهسته
شبی هم می کند زینجا عبور آهسته آهسته

غبار غربت از رخسار غمگین دور می سازد
و ما را می کند غرق سرور آهسته آهسته

دل دریایی ما را به دریا می برد روزی
به سان ماهی از جام بلور آهسته آهسته

ازین رخوت رهایی می دهد جانهای محزون را
درونها می شود پر شوق و شور آهسته آهسته

نسیم وحشت پاییز را قدری تحمل کن
بهار آید اگر باشی صبور آهسته آهسته

کسی می آید و می گیرد احساس خدایی را
ز انسانهای سرشار از غرور آهسته آهسته

فنا می گردد این تاریکی و محنت ز دنیامان
ز هر سو می دمد صدگونه نور آهسته آهسته

به سر می‌آید این دوران تلخ انتظار آخر
و ناجی می کند اینجا ظهور آهسته آهسته

ز الطاف خداوندی حضورش را تمنا کن
که او مردانه می یابد حضور آهسته آهسته


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net 







 «اسلام زن را مثل مرد می‌داند. همان‏طوری که مرد در همه شؤون دخالت دارد، زن هم‏دخالت دارد، همان‏طوری که مرد باید از فساد اجتناب کند، زن هم باید از فساد اجتناب کند. زن‏ها نباید ملعبه دست جوان‏های هرزه بشوند، زن‏ها نباید مقام خودشان را منحط کنند و خدای‏ناخواسته بزک کرده بیرون بیایند و در انظار مردم فاسد قرار بگیرند. زن‏ها باید انسان باشند، زن‏ها باید تقوا داشته باشند، زن‏ها مقام کرامت دارند، زن‏ها اختیار دارند، همان‏طوری که مردها اختیار دارند. خداوند شما- زنان-  را با کرامت‏خلق کرده‌است، آزاد خلق کرده‌است.»
                                                                             سید روح‌الله خمینی، صحیفه نور، ج 15، ص 232.

  منیره غلامی توکلی - کارشناس و نویسنده طنین یاس
جامعه بشری از هسته اولیه ای به نام خانواده تشکیل شده است که این خانواده در نخستین خانه مقدسی بنا شده است که در آن مرد و زن به عنوان سازندگان و سرپرستان این کانون الهی با پذیرش نقش ها و بر عهده گرفتن مسئولیت هایی چون همسری و شوهری ، مادری و پدری، فرزندی و رعایت مناسبات خانوادگی و ارتباطات عاطفی گردانندگان اصلی آن بسوی پیشرفت و تعالی و یا خدای نکرده انحطاط و تباهی هستند .
مسئولیت هایی که اگر چه در نگاه کاملا ساده و سطحی می تواند کارکردی درون خانوادگی  داشته باشد اما در واقع  رویکری کاملا اجتماعی خواهد داشت .همه می دانیم که خانواده سالم تضمیمن کننده ، جامعه سالم و جامعه سالم دربردارنده و متشکل از افرادی سالم در تمام ابعاد شخصیتی و رفتاری است .
حال برای اینکه جامعه ما عنوان سالم یا جامعه بیمار را به خود بگیرد نمی توان هیچ یک از نقش های دو عنصر اولیه و تشکیل دهنده آن یعنی زن و مرد فاکتور گرفت و با دیدی انتقادی و گاها تهاجمی اما در الفاظی به اصطلاح علمی تمام اشکالات و نواقص را بر گرده رفتار یا ذات یک جنسیت از میان زن و مرد انداخت .
یکی از مشکلاتی که اکنون در جامعه ما و بهتر است بگوییم در بسیاری از جوامع بشری فارغ از کوچک بودن یا کلان بودن آن بچشم می خورد ، حضور زنان و مردان روسپی است .
افرادی که با پایه ریزی اقتصادی نوین برای خود از کالای تن ، بازاری جنسی به وجود آوره اند که دکان آن خیابان ها و سرچهار راه ها است و خریدارانش افرادی سست عنصر و بیمار..  در این میان هم عرضه کننده و هم تقاضا کننده در یک پله از سقوط اخلاقی و اجتماعی قرار دارند .
زیرا در این معامله بر خلاف معامله های اقتصادی رایج در بازارها ، دو طرف از جنسیت خود استفاده کرده و خود را در معرض نوعی فروش می گذارند و کالای آنها بر خلاف سایر کالاهای رایج در بازارها با زیاد شدن عرضه ، تقاضا را هم بالا می برد !!
فکر کنید چه خفیف است آن جنسیتی که برای فروش خود و کسب لذتی کوتاه و گناه آلود دست در جیب می شود و چه نگاه ذلت باری برخود دارد جنسیتی که خود را شایسته حضور ریالی در آغوش هر صاحب اسکناسی می داند  .
در واقع برای واکاوی این مسئله یعنی روسپیگری نمی توان یکی از دو جنسیت را مخاطب و مورد شماتت قرار داد بلکه باید با نگاهی جامعه شناسی و روان شناسی به حل این مسلئه پرداخت و در این میان با استعانت از باورهای دینی، فرهنگی ، اخلاقی به جنگ این دیو خانه مان سوز فحشا رفت .
در کشور ما که به گفته برخی از افراد کارشناس نما  گفتگو در این زمینه با انگ سیاه نمایی روبرو می شود یا اینکه در تجویز، نسخه ایی پیچیده می شود که تا مرد هرزه نباشد ، زن روسپی نمی شود باید گفت : با کمی دقت می توان متوجه شد بسیاری از افرادی که دغدغه این گونه مسائل را دارند بدون نگرانی از انگ های احتمالی به بازخوانی و آسیب شناسی این گونه رفتارها پرداخته و تا جایی که امکان داشته است با آن نرم برخورد کرده اند .
زیرا این مسئله جنگی نرم و فرهنگی است و نمی توان با توپ و تانک وارد آن شد . از طرف دیگر در  بوق و کرنا کردن این مسئله تا حدی آرامش و اطمینان افراد جامعه را گرفته و عنصر اولیه پیشرفت از جوانان را می گیرد در حالیکه ما در آیات و روایت بر نشکستن قبح بسیاری از گناهان تذکرات لازم را دریافت کرده ایم .
البته باید اذعان کرد که کوری سفید در این زمینه هم خود انحطاط بیشتر جامعه را در بر خواهد داشت که این مورد هم نوعی خیانت فرهنگی به فردای پیش رو است .
در نگاه کوتاه یادداشت ما به این معضل اجتماعی _  فرهنگی در بعد تبیین عوامل اجتماعی روسپیگری خیابانی، می توان گفت: مهم‌ترین عوامل مؤثر بر روسپیگری افراد جامعه  1- تحصیلات پایین 2 نابسامانی خانوادگی 3- وجود تبعیض جنسی در بین فرزندان- پایین بودن پایگاه اقتصادی - اجتماعی خانواده 5- پرجمعیت بودن 6 - نوع ساخت خانوادگی 7- وجود سابقه اعتیاد در بین اعضای خانواده 8- کمبود عاطفی افراد 9- عدم ارضای نیازهای استقلال طلبی و خویشتن یابی 10 افراط و تفریط در نظارت و کنترل خانواده بر روی فرزندان  11- عدم رعایت قواعد اخلاقی در محیط خانواده 12- عدم پایبندی مذهبی 13- فرار از خانه 14- مهاجرت 15- اعتیاد و 16- معاشرت‌های بد با گروهای همسالان است و مورد آزار قرارگرفتن در سنین پایین، است .
چیزی که در عناوین بالا به اندازه کافی پر رنگ تر به چشم می آید خانواده است و خانواده متشکل از زن و مرد است در این صورت چه زن روسپی و چه مرد روسپی که خود را در اختیار قرار می دهد در یک کفه ترازو  قرار دارند .همچنین می توان گفت : که اگر وظایف زن و مرد به درستی انجام شود ما دیگر شاهد بسیاری از معضلات اجتماعی و اخلاقی نخواهیم بود .
اما اختلالات روانی بخش دیگری از ایجاد اینگونه رفتارها را در بر می گیرد که متأسفانه در نوجوانان روسپی بیش از بیش دیده می شود . انحرافات روانی ، افسردگی ، هیستری ، ضعف روانی و ... مهم ترین این اختلالات است .
که در این صورت وقتی فردی دچار اینگونه بیماری ها باشد و حالات او با عرضه تن و روسپیگری در سطح شهر خود را نشان دهد ، این زن یا مرد روسپی دیگر نگاهی به هرزه بودن یا نبودن خریدار خود نمی کند که با نهی و یا برخورد با فرد هرزه گرد بتوان بیمار روسپی را از معرض خطر نجات داد یا او را به سمت کسادی کار کشید.
چرا  که  در نگاه شرعی و عرفی جامعه وقتی به این معضل توجه می کنیم زن و مرد در یک راستا قرار نمی گیرند و نقش زن بی بند و بار به عنوان عنصر زیبایی و شکننده وجاهت و شرافت که می تواند در نقش یک اغوا گر وارد شده ؛ مقصر تر از  عنصر وجودی مردی است که طالب زیبایی ، کشف ذات زن و زنانگی و گاه در جامعه اغوا زده جنسی؛ بازنده اغواگری زن است .
حال با توجه به پوشش نامناسب برخی از بانوان بد حجاب اما نه روسپی! که مرد افسار گسیخته شهوانی را تا مرحله ای از کام جویی می کشاند؛ می توان ادعا کرد عدم دستیابی به زن سالم اما بد حجاب را در وجود زنی روسپی جبران می کند و این حقیقتی است که بنیان بسیاری از خانواده های ما را سست کرده و کم کم با به وجود آوردن برخی از مشکلات خانوادگی زن و مرد را به فرورفتن در این منجلاب هدایت می کند.
در حالیکه اگر در بازار فروش تن و عرضه شرافت از جانب زن و مرد ابتدا زن به عنوان صاحب زیبایی و آراستگی خود را حتی در فازی کوچک در معرض تیر زهر آلود نگاه نامحرم قرار ندهد، هیچ مردی در هیچ شرایط داوطلبانه و خالی از خشونتی دست تعرض بر بهار وجودی او نخواهد داشت و خزان بردگی و فروشندگی تن را به او تحمیل نخواهد کرد .نگاه هرزه ، هر مردی زاییده ، عرضه هرزهگی ها از جانب زن است چرا که اگر این گونه نبود جای روسپیگری در تمامی شرایط از لفظ تجاوز به عنف استفاده می شد.
اما مردان نیز با توجه به اینکه آنها هم در بخشی از این فحشا زدگی  قرار دارند باید در جببه حفظ اخلاقیات و با لحاظ کردن تقوا از گرداب این گونه مسائل موجود در جامعه خود را نجات داده و به نوعی مبارزه نرم با کسانیکه قصد انحطاط اخلاقی آنها را دارند ، آغاز کنند .
در حالیکه متأسفانه نباید فراموش کرد که علاوه بر روسپی گری در خیابان ها ، جامعه ما با معضلی به نام روسپیگری مجازی نیز روبرو است که در آن باز هم زنان به عنوان تحریک کننده وارد عرصه مجازی شده و با ارضای تصویری و مجازی مردان آنها را  به سوی تماس و ارضای فیزیکی می کشانند ؛ فردی که در خانه نشسته و با دعوت زنی به وسیله ارائه عکس به خانه مجازی روسپیگری او دعوت می شود در چه شرایطی از جانب زن قرار می گیرد که بعد مدتی ابتدا تفریح و بعد عادت و بعد امیال نفسانی به سوی این کار کشیده شده و خود دیگر ورسپیگری مردانه و اغوا گری چیره دست برای سایر زنان می شود.
لذا لازم است برای بالا رفتن ضریب امنیتی جامعه برای زنان ابتدا جامعه زنان دست به کار شده و منتظر کور شدن چشمان هرزه و نگاه کثیف مردان نباشند.
در برخورد با این مشکل و معضل اجتماعی باید گفت به نظر می رسد این مسئله قدمت دار که در تمامی تواریخ دیده شده است؛ کارهای کوتاه مدت قهری ، پاسخ گو نخواهد بود و باید مسئولان و ذی صلاحان بخصوص کانون های اصلاح تربیت و مراکز پژوهشی و حتی حوزه های علمیه وارد عرصه شده و برای  این مسئله راه حلی بلند مدت به اندازه قدمتش ارائه دهند.

http://tanineyas.ir/?q=node/9568







سلام بر تو ای دختر ایران و ای خواهر من،

من فرزند ایرانم، یکی از برادران و خواهرانِ تو!

حرف هایم شنیدنی است. تو را به قدر یک قلبِ شکسته قسم می دهم، سیاهه ی قلمم را بخوان. خدا کند ضرر نکنی!

امروز هوا چطور بود؟ روز خوبی بود نه؟ چه فرقی با دیروز داشت؟ امروز به خدا چی گفتی؟ وای... ببخش، چقدر سوال می پرسم. آخر می دانی احساس می کنم هوا گرد و غبار دارد. آسمان هم چنگی به دل نمی زند. فکر می کنم امروز مثل دیروز بود و گویا فرقی نکرده. ولی هر چه نگاه کردم هیچ کس را مهربان تر از خدا ندیدم. تو چطور فکر می کنی؟

راستی آیا این حرف درست است که بعضی از دخترانِ ایران، خدا را فراموش کرده اند؟ جدیداً به چشمهایم سوء ظن پیدا کرده ام ولی نمی دانم چرا هر چه می شنوم به طرفداری از چشمهایم بر می خیزند. به نظرم رسیده حرف هایی هست که درست گفته نمی شود. همچنین گویا گوش هایی خوب نمی شنوند. آه ...

خدا لعنت کند آنهایی را که با حیای دختران و زنانِ ایران بازی کردند. نفرینِ آفریدگارِ لطافت و زیبایی، بر کسانی باد که   برای کسب مطامعِ کثیف و بی مقدار این دنیای فانی، عفت و پاکیزگیِ یک دختر ایرانی را، ظالمانه و با تحمیق و تمسخر از او ستاندند و بخش عظیمی از سرمایه های معنوی اش را به یغما بردند.

به نظر تو آیا دارم شعار می دهم؟ نه! صبر کن بقیه اش مانده.

کدام شعار؟! دیگر زمانی برای شعار دادن باقی نمانده است.  روزی نیست که دست غارتِ ابتذال و فساد به سوی گروهی از خواهرانم دراز نشود و عده ای را تا مرز سوختنِ همه سرمایه های معنوی اش به اسیری نبَرَد. سرمایه ی عفافِ تنی چند از دختران ایران دارد در آتش می سوزد و گاه زبانه می کشد و تو آن وقت فکر می کنی دارم شعار می دهم؟!

خواهرم!

لحظه ای درنگ کن و مرا ببخش که روح لطیفت را آرزردم. من به فدای تو و تمامِ حُسن و مهربانیت. کاش می مُردم و صدای شکستن قلبت را نمی شنیدم. تو به فرموده ی آقایمان علی -همسر زهرا- (سلام الله علیهما) ریحانه ای. تو گلی، یاسی، نرگسی، لاله ای، نیلوفری، نسترنی، شقایقی، تو گلِ نازی، تو... .

 

ای گل ناز! چه شد که حجاب بر انداختی و در میان نامحرمان جلوه کردی؟ تو شاید هنوز ندانسته ای چه کرده ای ولی من می دانم. تو ای فرشته! بال های پروازت را شکسته ای و درمیان هزاران چشمِ خطرساز، فرصت رهیدن را از خود ستانده ای. در لحظه ای که  بال هایت شکست و چادرت بر زمین ریخت؛ شیشه ی قلب هایی که در انتظار پرواز تو  می تپید، شکسـت. شیطان از این فرصتِ بی مثال بهره  برد و در مسیر رفتنت چاله  ساخت. تا در گاهِ فرو رفتنت در چاه، به زخم هایی که بر قلبت خواهد نشست؛ قاه قاه بخندد.

آیا فکر نکردی بی بال شدن تو را از صف فرشته های زمین، جدا خواهد نمود؟ چرا به این ها فکر نکرده بودی؟

خانه ی عزت و آبرویت را چرا ترک کردی؟ یادم هست حجاب برایت شده بود یک قلعه. تو آن وقت ها خیلی عزیز بودی، نفوذ ناپذیر بودی. هیچ نگاه آلوده ای، با اشتیاق و راحتی،  نمی توانست جسم و جانت را نشانه بگیرد و هیچ زبانی نمی توانست در آزردنت در دهان  بچرخد. تو اما در معرض فراوانیِ تیرها خلعِ سلاح شده ای.      

خواهر!

شیطان در برهنگیِ تو طمع کرده است چرا توجه نمی کنی؟! به خدا قسم شیطان در برهنگیِ تو طمع کرده، اگر اینطور نبود این همه فساد و گناه، از برهنگیِ زن منبعث نمی شد. قدرتمندترین سلاح برای یک دختر در مصاف با حمله های ابلیس و سربازانش، حجاب است. این دشمن بزرگ را با تأسی به فاطمه ی زهرا (سلام الله علیهما)، ذلیل کن.

راستی نکند حضور شیطان و دشمنی اش را جدی نگرفته ای؟

قرآن را باز کن و سخن خدای لطیف را در سوره ی «فاطر» ببین که می فرماید:

«البتّه شیطان دشمن شماست، پس او را دشمن بدانید او فقط حزبش را به این دعوت مى‏کند که اهل آتش سوزان (جهنّم) باشند!» آیه ی ششم

شاید بگویی از کدام برهنگی حرف می زنی؟ من که لباس بر تن می کنم؟!

راست می گویی لباس می پوشی ولیکن به همان مقدار که موهایت را نشانِ نامحرمان می دهی، برهنه ای. باور کن این از چیزهایی است که خدا پوشیده بودنش را از تو خواسته است. نباید غیر از آنان که در حریم تواند و با تو محرم اند، آن را مشاهده کنند. و اما جسمِ تو نیز، نباید مورد اندازه گیری و جلب نظرِ مردان و پسران نامحرم قرار گیرد. تو در پوشیدنِ لباس های تنگ، برهنه ای.

به صدای قرآن گوش کن که چه زیبا برای احترام تو سخن می گوید:

«اى پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: «جلباب ها [روسرى‏هاى بلند] خود را بر خویش فروافکنند، این کار براى اینکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است (و اگر تا کنون خطا و کوتاهى از آنها سر زده توبه کنند) خداوند همواره آمرزنده رحیم است». سوره احزاب/ آیه59

خواهرم بس کن و از برداشتنِ حجاب، دست بردار.

به سمت خدای تمام زیبائی ها با شتاب برگرد، چرا که خدا تو را خیلی دوست دارد و منتظرِ بازگشتِ توست.







درود وسلام و برکات خدای رحمان بر محمد مصطفی (ص)، پیامبر مسلمانان، نصرت دهنده مستضعفان، یاریگر مظلومان ونجات دهنده بشریت از تاریکی جهالت و گمراهی به نور هدایت. با سلام و تحیات بر اهل بیت طیبین او که خداوند، آنها را بر دیگر مخلوقاتش برتری داد تا چراغ راه سالکین باشند و محبت آنان را واجب دانست. پس لعنت و عذاب خدای قهار بر دشمنان آنان باد.
  منیره غلامی توکلی - نویسنده و گزارشگر طنین یاس
مسئله امامت و رهبری به معنای جانشینی پیامبر اکرم (ص) از مهمترین مباحث عقیدتی در تاریخ اسلا  می باشد. زیرا امامت و رهبری، تنها یک مسئله دینی و تشریعی نیست، بلکه مجموعه جهان آفرینش و تکوین را در بر می گیرد. خداوند بزرگ، خود به یک معنا امام کل جهان هستی و مجموعه مختلف آن است و در واقع آن را رهبری و هدایت می کند. اما برای ادامه حیات انسان بر روی زمین، وجود حجت، امری ضروری است. مسئله امامت از دید مسلمانان که نشات گرفته از دیدگاه قرآن است - و اهمیت خاصی برای آن قائل است - بسیار مهم می باشد. قرآن، امامت را آخرین سیر تکاملی انسان می داند که تنها پیامبران اولوالعزم به آن دست یافته اند. از این دیدگاه، مقام و منزلت امامت تا حدی بالاست که حضرت ابراهیم (ع) پس از مقام نبوت و پشت سر گذاشتن امتحانهای سخت در اواخر عمر به آن دست یافت؛ «واذا ابتلی ابراهیم ربه بکلمات فاتمهن قال انی جاعلک للناس اماما قال و من ذریتی قال لاینال عهدی للظالمین».
 اما لزوم وجود امامت و اعتقاد به آن تنها به عظمت مقام او برنمی گردد؛ زیرا وابستگی و تداوم حیات سایر موجودات هستی به وجود امام، به وسیله وحی و اخبار و آثار کسانی که با عالم غیب در ارتباط هستند و از غیب خبر می دهند نیز اثبات شده است. از جمله اینکه رسول خدا (ص) فرمودند: «لایزال هذ الدین قائماً الی اثنا عشر فاذا مضوا ساخت الارض باهلها.» (همواره این دین بر پا خواهد بود تا دوازده نفر، پس وقتی که آن دوازده نفر درگذشتند، زمین اهلش را فرو خواهد برد). همچنین سلمان و ابوذر که اعتقاداتشان جز به ارشاد و راهنمایی پیامبر نبود این وابستگی را ضمن جمله ای در توصیف امیرالمومنین (ع) چنین بیان می کنند؛ «انه لزر الارض الذی تسکن الیه ویسکن الیها ولو فقد لانکرتن الارض وانکرتم الناس.» (علی علیه السلام قوام زمین است که زمین به سوی او آرام می گیرد و به سوی او سکون و آرامش حاصل می شود و اگر او نباشد، هر آیینه زمین و مردم را منکر و دگرگون و به وضع دیگر و ناشناخته ای خواهید یافت). از طرفی تحقق اهداف عالی اسلام برای بیش از یک میلیارد مسلمان در مناطق و قاره های مختلف جهان زمانی میسر می شود که نظام دین و وحدت و همبستگی امت اسلامی در داشتن خدای واحد، پیامبر واحد، قبله واحد و دستورات دینی واحد توسط امام نظم یابد. چنان که در روایات اسلامی آمده است که؛ زمامداری و امامت یک نظام است وامت اسلامی خزر. «مکان القیم من الامر مکان النظام من الخزر یجمعه و یضمه فاذا انقطع النظام تفرق الخزر و ذهب ثم لم یجتمع بحذا فیره ابدا.» (زمامدار رشته ای است که دانه های پراکنده یک جامعه را تحت نظام ویژه ای در می آورد و آنها را به هم پیوند می دهد. وقتی این نخ پاره شود، دانه ها پراکنده می شوند و هر یک به سویی می روند و پس از آن هیچ گاه به صورت اول فراهم نمی شوند.» نظام یعنی رشته ای که پراکندگیها را منسجم کرده و در یک مسیر برای یک هدف قرار می دهد. مانند نخ تسبیح که دانه های پراکنده تسبیح را در کنار هم جمع کرده و در مسیر هدفی مشخص و الهی قرار می دهد. در این مورد حضرت رضا علیه السلام می فرمایند: «ان الامامه زمام الدین و نظام المسلمین.» (امامت، مهار دین و نظام مسلمین است). و امام باقر (ع) فرمودند: «حبنا اهل البیت نظام الدین.» (محبت ما خاندان، نظام دین است).
اما از آنجا که افتادن در مسیر الهی و پیمودن صراط مستقیم که ادامه حیات انسانی انسان را سبب  می شود، بدون درک فیض مادی و معنوی از سوی خداوند متعال ممکن نیست و با توجه به اینکه انسان خاکی و موجودات مادی، امکان درک فیوصات بلاواسطه را ندارند؛ لذا جمیع کائنات، محتاج واسطه ای هستند که فیص الهی را از مبدا فیاض بگیرد و به آنها برساند و این واسطه باید کسی باشد که از جنبه دینی، الهی، معنوی قویتر و بالاتر از مردم دیگر باشد و جنبه جسمانی و مادی او مغلوب جنبه های ذکر شده اش باشند. در واقع باید معصوم از هر عیب و نقص و گناه و آلودگی باشد تا او حجت خدا بر خلق باشد. از آنجا که خداوند عظیم به واسطه علم و لطف خود، جهان ممکن را با پرتو نور امامت تشخص بخشید و لطف او همیشه پایدار است و از آنجا که سیر تکامل در این دنیا ادامه دارد و جهان در مسیر تکوینی خود به آسایش و نظم محتاج می باشد و از آنجا که در عصر حاضر برای درمان دردهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و حل مشکلات مادی و معنوی مردم به وحدت کلمه نیازمندیم و زمینه این وحدت، نظم دینی و نظام مسلمین است و آن هم فقط با درک فیوضات الهی ممکن است، برای درک این فیوضات نیاز به وجودی نازنین (واسطه فیض) داریم و اینک ظهور موفورالسرورش را به انتظار نشسته ایم.
قال رسول الله: «افضل اعمال امتی انتظار الفرج.» (برترین اعمال امت من انتظار فرج است). در برخی از روایات آمده است؛ منتظر فرج «بمنزلة الضارب فی سبیل الله» (مانند شمشیر زن در راه خدا) یا «بمنزلة المجاهد بین یدی رسول الله» (همانند کسی که پیش روی پیامبر جهاد کند) یا «بمنزلة من استشهد مع رسول الله» (همانند کسی که با پیامبر شهید شود» می باشد. این تشبیهات در مورد منتظران فرج نشان دهنده این واقعیت است که یک نوع رابطه و تشابه میان مسئله «انتظار» و «جهاد» است؛ پس مبارزه با دشمن در آخرین شکل خود تا ظهور حضرت  مهدی (عج) وجود دارد. به هر حال ارزش و اهمیت انتظار در حدی است که در این مجال نمی گنجد. اینجاست که حضرت فرموده اند؛ «برای فرج ما دعا کنید.»
 با توجه به موارد فوق، دلایل مورد نظر ما از انتظار فرج عبارتند از: 1- وحدت جامعه در پرتو امامت 2- رشد فکری و عقلی امت در پرتو امامت 3- حفظ فروع دین در پرتو امامت 4- حفظ سنت پیامبر (ص) در پرتو امامت 5- امامت تنها راه رسیدن به خدا 6- امامت، کارشناس دین 7- حکم فطرت در لزوم امامت.

    منابع:
    1- کتاب سیمای آفتاب، دکتر حبیب الله طاهری
    2- تفسیر نمونه
    3- کتاب نهایه ابن اثیر
    4- اصول کافی، شیخ کلینی
    5- بحار الانوار، علامه مجلسی







عطر انتظار

گرچه خسته ام گرچه دلشکسته ام باز هم گشوده ام درى به روى انتظار تا بگویمت هنوز هم به آن صداى آشنا امید بسته ام.

اى تو صاحب زمان! اى تو صاحب زمین! دل جدا ز یاد تو آشیانه اى خراب وبى صفاست یاد سبز وروح بخش تو یاد لطف بى نهایت خداست کوچه باغ سینه ام اى گل محمدى به عطر نامت آشناست آنکه در پى تو نیست کیست؟ آنکه بى بهانه تو زنده است در کجاست؟

اى کرامت وجود! باد غربتى که مى وزد به کوچه هاى بى تو بوى مرگ مى دهد بوى خستگى فسردگى کوچه ها در انتظار یک نسیم روح بخش یک پیام آشنا ودلنواز سینه را گشوده اند. کوچه هاى ما همیشه عاشق تو بوده اند.

اى کبوتر دلم هوایى محبتت! سینه ام آشناى نعمت غم است گر هزار کوه غم رسد هنوز هم کم است از درون سینه ام ناله هاى مرغ خسته اى به گوش مى رسد. بالهاى زخمى ام نیازمند مرهم است.

صبحگاه جمعه ها آفتاب یاد تو ز (ندبه)هاى ما طلوع مى کند. آنکه شب پس از دعا با سرود اشتیاق ونغمه امید با دلى سفید خواب رفته است روز را به شوق دیدنت شروع مى کند اى تو معنى امید وآرزو! اى براى انتظار عاشقانه آبرو! عشقهاى پاک در میان خنده ها وگریه هاى عاشقان پیش عصمت الهى ات خضوع مى کند.

اى بهانه اى براى زیستن! اشتیاق همچو سبزه بهاره هر طرف دمیده است. جمکران جلوه اى از انتظار وشوق ماست اى بهار جاودان اى بهار آفرین ما در انتظار مقدم توییم اى امید آخرین!

اى عزیز دل پناه شیعیان اى فروغ جاودان! سایه بلند نام ویاد تو از سر وسراى عاشقان بیقرار کم مباد قامت بلند شوق جز بر آستان پرشکوه انتظار خم مباد.
به قلم م.زلقی