سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منوی اصلی
مطالب پیشین
آرشیو مطالب
لینک دوستان
درباره
سرباز.گمنام

این وبلاگ دوباره فعالیت خود را از سر می گیرد. تا کور شود هر آنکس که نتواند دید...

جستجو
صفحات مجزا
لوگوی دوستان
ابزار و قالب وبلاگ
کاربردی
<

دریافت کد آهنگ خاک سرخ

ابر برچسب ها

کوله بارت را ببند!!!

شاید این چند سحر فرصت آخر باشد...

که به مقصد برسیم

بشناسیم خدارا و بفهمیم که عمر چه غافل بودیم

میشود آسان رفت...

میشود کاری کرد...

که رضا باشد و او در دعای سحرت

هر گز یاد نبر که من جا مانده بس محتاجم...







در افسانه ای هندی آمده است که مردی هر روز دو کوزه بزرگ آب به دوانتهای چوبی می بست ، چوب را روی شانه اش می گذاشت و برای خانه اش آب می برد.

یکی از کوزه ها کهنه تر بود و ترک های کوچکی داشت. هربار که مرد مسیر خانه اش را می پیمود نصف آب کوزه می ریخت.

مرد دو سال تمام همین کار را می کرد. کوزه سالم و نو مغرور بود که وظیفه ای را که به خاطر انجام آن خلق شده به طورکامل انجام می دهد. اما کوزه کهنه و ترک خورده شرمنده بود که فقط می تواندنصف وظیفه اش را انجام دهد. هر چند می دانست آن ترک ها حاصل سال ها کار است. 

کوزه پیر آنقدر شرمنده بود که یک روز وقتی مرد آماده می شد تا از چاه آب بکشد تصمیم گرفت با او حرف بزند : ” از تو معذرت می خواهم. تمام مدتی که از من استفاده کرده ای فقط از نصف حجم من سود برده ای ، فقط نصف تشنگی کسانی را که در خانه ات منتظرند فرو نشانده ای. “

مرد خندید و گفت: ” وقتی برمی گردیم با دقت به مسیر نگاه کن. “

موقع برگشت کوزه متوجه شد که در یک سمت جاده…سمت خودش… گل ها و گیاهان زیبایی روییده اند.

مرد گفت: ” می بینی که طبیعت در سمت تو چقدر زیباتر است؟ من همیشه می دانستم که تو ترک داری و تصمیم گرفتم از این موضوع استفاده کنم. این طرف جاده بذر سبزیجات و گل پخش کردم و تو هم همیشه و هر روز به آنها آب می دادی. به خانه ام گل برده ام و به بچه هایم کلم و کاهو داده ام. اگر تو ترک نداشتی چطور می توانستی این کار را بکنی؟ “

 







بگویید چطور می خوابید تا بگوییم شخصیت تان چیست؟
این متخصص خواب می گوید، افرادی که این گونه می خوابند می توانند بهترین دوستان باشند، زیرا این افراد هم مهربان هستند و هم می توانند ساعت ها به حرف های دیگران گوش بدهند

تقریبا همه انسان ها یک حالت خوابیدن دارند که از دوران کودکی تا انتهای عمر یکسان می ماند و این حالتی است که زمان تغییر خواب خود را در آن می گذرانند. جالب اینکه از روی این حالت های خوابیدن می توان به اخلاق و روحیات افراد پی برد. شما چطور می خوابید؟ یعنی حالت معمول خوابیدن شما چگونه است؟
درست است که می شود در حالت های مختلف خوابید اما همه انسان ها یک حالت معمول خوابیدن دارند که در بیشتر اوقات در آن حالت می خوابند و از خواب بیدار می شوند. آیا می دانید که این نوع خوابیدن به شخصیت شما ربط دارد؟
حتما تعجب می کنید اما پروفسور کریس ایزیکوفسکی، مدیر مرکز مطالعات خواب انگلستان در تحقیقات خود به این نتیجه رسید که نحوه خوابیدن انسان ها با خصوصیات اخلاقی و شخصیتی آنها ارتباط دارد، اما چگونه؟
پروفسور ایزیکوفسکی هزار نفر زن و مرد مراجعه کننده به مرکز مطالعات خواب را براساس خصوصیات شخصیتی و اخلاقی در گروه های مختلف قرار داد و در نهایت به این نتیجه رسید که
شکل خوابیدن افراد با اخلاق آنها ارتباط دارد؛ یعنی افرادی که خصوصیات روحی، اخلاقی و شخصیتی شبیه به هم دارند یک شکل می خوابند. شما می توانید شکل معمول خوابیدن خودتان را در بین شش گروه اصلی پیدا کنید و ببینید که خصوصیات اخلاقی شما شبیه آن چیزی که در مورد آن گروه گفته شده هست یا نه، در ضمن شما می توانید از نحوه خوابیدن همسر، یا دوستان خودتان، چیزهای بیشتری در مورد آنها بدانید.

شکل خوابیدن جنینی
در این حالت افراد به شکل جنین داخل شکم مادر می خوابند؛ یعنی به پهلو، با پاهای جمع شده در شکم و دست های خم شده. پروفسور ایزیکوفسکی می گوید، کسانی که این گونه می خوابند عموما افراد سرسختی هستند اما از درون، افرادی خوش قلب و احساساتی اند. این افراد در برخورد اول خجالتی به نظر می رسند ولی پس از مدتی آرامش پیدا می کنند و صمیمی می شوند. این حالت اصلی ترین نوع خوابیدن است و حدود 40 درصد افراد این گونه می خوابند. جالب است بدانید، این نوع خوابیدن در میان خانم ها دو برابر شایع تر از مردان است.

خوابیدن به پهلو و صاف
اگر به پهلو و در حالتی که هر دو دست شما در راستای بدن تان است می خوابید، احتمالا فرد خوش مشرب، آسان گیر و منطقی هستید. افرادی که این گونه می خوابند آدم هایی هستند که ارتباط اجتماعی گسترده ای دارند و کاملا رفیق باز هستند و معمولا از تنهایی گریزانند. پروفسور ایزیکوفسکی می گوید: « تحقیقات ما نشان داده این گروه افرادی هستند که خیلی راحت به غریبه ها اعتماد می کنند و در زندگی آدم های خوشبینی هستند. »

شکل خوابیدن به پهلو در حالت خم شده
پروفسور ایزیکوفسکی افرادی را که به پهلو در حالت کمی خم شده با دو دست در مقابل خود می خوابند را در این گروه جای می دهد، اما دکتر دانکل افرادی که به پهلو می خوابند زانوهای شان را خم می کنند و یک دست را به حالت کشیده زیرسر می گذارند و دست دیگر را روی صورت یا روی بالش قرار می دهند را در این گروه جای می دهد. پروفسور ایزیکوفسکی خاصیت های زیر را برای این افراد توصیف می کند: « این افراد آنهایی هستند که سعی می کنند منطقی و تحمل گرا باشند ولی در عین حال بدبین و نسبتا شکاک هستند. شاید آنها در تصمیم گرفتن کند باشند اما زمانی که تصمیم می گیرند تغییر دادن تصمیم آنها خیلی سخت است. »

شکل خوابیدن سربازی
از نظر پروفسور ایزیکوفسکی خوابیدن به پشت و گذاشتن دست ها کنار بدن این نوع حالت خواب است که از نظر او افرادی که در این گروه قرار دارند عموما افرادی تودار و ساکت و گاه به گوشه گیری تمایل دارند آنها زیاد ارتباط برقرار نمی کنند و اگر ارتباط برقرار کنند، خیلی از اوقات دچار هراس از به پایان رسیدن آن می شوند. اما از آنجایی که افرادی دقیق و سخت کوش هستند معمولا وقتی ارتباطی برقرار می کنند تمام نیازهای طرف مقابل را پاسخ می دهند و از نظر طرف مقابل خود، انسانی ایده آل برای ارتباط برقرار کردن هستند.

شکل خوابیدن به شکم
پروفسور ایزیکوفسکی افرادی را که به شکم می خوابند و دو دست خود را به حالت خم شده بالای سر ( زیر یا روی بالش ) می گذارند در این گروه جای می دهد و می گوید: « این افراد آدم های باهوش و خلاق هستند اما ممکن است حساس و شکننده باشند و گاه از کمبود اعتمادبه نفس رنج می برند. از دید این پروفسور این گروه افرادی هستند که می توانند قدرت رهبری خود را به خوبی به کار بگیرند ولی درعین حال از نقد شدن فراری هستند و دوست ندارند که دیگران آنها را مورد نقد و بررسی قرار دهند. »

حالت خوابیدن به پشت
پروفسور ایزیکوفسکی افرادی را که به پشت می خوابند و هر دو دست خود را به سمت بالا در دو طرف بالش می گذارند در این گروه جای می دهد. این متخصص خواب می گوید، افرادی که این گونه می خوابند می توانند بهترین دوستان باشند، زیرا این افراد هم مهربان هستند و هم می توانند ساعت ها به حرف های دیگران گوش بدهند و در واقع سنگ صبورهای خوبی محسوب می شوند و در مواقع لزوم هم می توانید روی کمک آنها حساب کنید، اما جالب است که این گروه با وجود داشتن این همه خصوصیات خوب، دوست ندارند در مرکز توجه قرار بگیرند و سعی می کنند چندان توجه دیگران را به خود جلب نکنند.

حالت خوابیدن پل مانند
افراد این گروه جالب هستند، زیرا آنها در هرحالی که خوابند درنهایت در عرض تخت بیدار می شوند؛ یعنی طی خواب آنقدر حرکت می کنند که درنهایت در عرض تخت قرار بگیرند یا کاملا بچرخند. او می گوید، این افراد همسران بدی محسوب می شوند، زیرا به کرات باعث بیدار شدن همسران خود می شوند. اما تاکید می کند که این فقط مربوط به تاثیرات آنها روی بدخوابی همسران خود است وگرنه از لحاظ شخصیتی آنها می توانند دوستان و همراهان خوبی باشند. زیرا آنها مهربان هستند و بسیار هم پرجنب و جوش اند و برای همین بسیاری از کارهای خانه را انجام می دهند. البته یک مشکل دیگر این گروه این است که دمدمی مزاج هستند و عقیده آنها ممکن است خیلی سریع تغییر کند.

حالت خوابیدن زانو بلند
افرادی که به بغل می خوابند و زانوهای شان را خم می کنند و حتما یک بالش را بین دو زانوی خود می گذارند و در واقع در حالت جنینی، اما بدون بالش زیر سر می خوابند و بالش را بین دو پای خود می گذارند در این گروه هستند. این متخصص خواب می گوید: این حالت خوابیدن در زنان شایع تر است و افرادی که در این گروه هستند عموما افرادی حساس اند که گاه از کمبود اعتماد به نفس رنج می برند. این گروه بسیار مهربان هستند و می توانند عشق زیادی را به شریک زندگی خود ابراز کنند. اما به دلیل حساسیت زیاد، خیلی زود هم عصبانی می شوند اما عصبانیت شان هم زود فروکش می کند.

حالت خوابیدن با دست های آویزان
از نظر دکتر دانکل این گروه یکی از گروه های جالب است زیرا آنها چه در تختخواب های بزرگ بخوابند چه در تخت های کوچک، برایشان فرقی نمی کند زیرا به لبه تخت می روند و با دست های آویزان روی هوا به صورت نیم پهلو می خوابند. دکتر دانکل می گوید: نسبت افراد هنرمند و خلاق در این گروه بسیار بالاست. اکثر افرادی که این گونه می خوابند آدم هایی «خاص» و «متفاوت» هستند که اگر استعدادهای خود را کشف و هدایت کنند، می توانند در زندگی حرفه ای خود بسیار موفق باشند.

بهترین شکل خوابیدن از لحاظ سلامت
اما از لحاظ پزشکی فکر می کنید بهترین نوع خوابیدن چگونه است؟ دکتر مایکل مک نامان، از مرکز پزشکی لانگ آیلند می گوید: «شاید در این مورد برخی تفاوت ها در دیدگاه های پزشکان مختلف وجود داشته باشد، اما در کل می توان گفت که از نظر متخصصان مغز و اعصاب و ستون فقرات، بهترین حالت خواب این است که فرد به پشت بخوابد، زیرسرش یک بالش کوچک بگذارد، به گونه ای که سرش حدود زاویه ای بین 10 تا 30 درجه با تخت را بسازد. در این حالت بیشترین میزان خون به مغز می رسد و در عین حال تنفس هم بهتر می شود. اما از نظر متخصصان ارتوپدی برخی رشته های دیگر، بهترین حالت خوابیدن به شکل جنینی است زیرا فشار کمتری را روی زانوها، کمر و پاها وارد می کند. در این حالت هم می توان پاها را با گذاشتن بالش زیر تشک به اندازه 10 سانتی متر بالا برد اما از نظر بدترین نوع خوابیدن، بیشتر پزشکان می گویند: خوابیدن به شکم بدترین حالت است زیرا در این حالت فشار زیادی روی ارگان های داخلی بدن وارد می شود. تحقیقات نشان داده بیشترین درصد دردهای گردن و پشت در افرادی است که این گونه می خوابند.»






بسیار جالب و خواندنی درباره دروغ گفتن!!
دروغ گفتن خوب است یا بد ؟ ما دروغ گفتن را از دوران کودکی یاد می‌گیریم و گاهی تا آخرین روزیکه زنده هستیم به این کار ادامه می‌دهیم .

چرا دروغ می‌گوییم ؟ تحلیل دروغ در سنین مختلف !
دروغ از دیدگاه روان شناسان و روانکاوان :
  

 گاهی حتی بدون اینکه فکر کنیم دروغ می‌گوییم و خودمان نیز نمی‌دانیم که چرا الان و در رابطه با این موضوع دروغ گفتیم . چرا دروغ یکی از عادت های روزمره ی همه‌ی ما شده است .؟؟ آیا برای رسیدن به هدف خاصی دروغ می‌گوییم یا نه ؟ آیا بدون دروغ هم می‌توان زندگی کرد ؟؟ دروغ چه فرقی با دروغ بافی دارد ؟ ؟ دروغ چیست ؟ آیا تا کنون فکر کرده اید که دروغ چیست و چه معنای می‌تواند داشته باشد ! در توصیف و تعریف شخصی که دروغ می‌گوید می‌توانیم بگوییم فردی است که برای اینکه دیگری را در رابطه با موضوعی فریب دهد متوسل به دروغ می شود و یا می‌خواهد کسی را به وسیله دروغی که می‌گوید شیفته و جذب خود کند . و یا گاهی بدون اینکه هیچ گونه قصد و نیتی داشته باشیم این کار را انجام می‌دهیم . فرد دروغ گو حقیقت و درستی موضوعی را می‌داند و می‌تواند بین گفتن حقیقت و یا نگفتن آن یکی را انتخاب کند .

در دروغ و دروغ گفتن دو رفتار متفاوت را می‌توان تشخیص داد :
فردی که از روی حسادت و برای بالا بردن مقام خود دروغ می‌گوید و فردی که بدون هیچ گونه غرضی دروغ می‌کوید و به قول ما ایرانی ها از نوع مصلحتی است .
حالا هر یک از این دو دروغ  و علت آنها را جداگانه توضیح می‌دهیم :
اول دروغی که از روی خود خواهی و غیض است  این دروغ را در موارد زیر به کار می‌بریم : 
*زمانی که می‌خواهیم یک تصویر خوب و عالی و دروغین از خود در برابر مخاطبمان بسازیم . اما چگونه این کار را انجام می‌دهیم ؟ در گفتن استعدادها ، توانایی های مالی حقیقت را نمی‌گوییم ویا عیب‌های خود را به خوبی ها تبدیل می‌کنیم و راجع به آنها با افتخار صحبت می‌کنیم .
*برای به دست آوردن یک پست یا شغل ادعای کذب می‌کنیم و یا برای فروختن مالی که به ما تعلق دارد توضیحاتی را ذکر می‌کنیم که حقیقت ندارد . فقط برای اینکه جنس خود را به قیمت بالاتری بفروشیم این کار را انجام می‌دهیم .
*بخاطر کاری که انجام داده ایم و برای اینکه مجازات نشویم دروغ می‌گویم . این دروغ بیشتر بین بچه‌های کوچک و نوجوانان باب است .
 نوع دوم ، دروغی است که به نیت و قصد بدی نیست و می‌توان گفت بیشتر از روی نوع دوستانه است ، و در موارد زیر به کار می‌رود :
*این دروغ را زمانی می‌گوییم که می‌خواهیم کسی را ناراحت نکنیم مثلا ، وقتی کسی نظر ما را درباره ی لباس جدیدش یا مدل کوتاهی مو هایش می‌پرسد شاید این مدل و این لباس به او نیاید اما برای اینکه او را ناراحت نکنیم از دروغ استفده می‌کنیم چون مسلما هر کسی سلیقه خود را دارد و نباید سلیقه خود را به کسی تحمیل کنیم . و یا اینکه در شرایط خاص خبر بدی را  تبدیل به خبر خوب کنیم  و کسی را الکی و به خاطر شنیدن این  دروغ خوشحال کنیم . روان شناسان در علم روان شناسی این دروغ را " دروغ دفاعی " می‌نامند . اما چرا دفاعی ؟ چون در نهایت ، هدف ما از این دوغ این است که رابطه خود را با دیگران حفظ کنیم و این رابطه از بین نرود. این دروغ را می‌گوییم چون می‌ترسیم از طرف دیگران مورد بی مهری قرار بگیریم و آنها دیگر ما را دوست نداشته باشند و برای ادامه داشتن ارتباطا طمان با دیگران نظرات خود را پنهان می‌کنیم تا هم چنان مثل همیشه باشیم .
 اما چرا اغلب دروغ می‌گوییم ؟؟ بر اساس تحقیقی که در آمریکا انجام شده است ، متوجه شده‌اند که همه آدمها در روز بیش از دو بار دروغ می‌گویند ... و البته با توجه به شغل و مسئولیتی که هر کسی دارد تعداد این دروغ ها کم و یا زیاد می‌شود و بیشتر این دروغ ها بخاطر طفره رفتن از جواب دادن به سوالات است .
به خاطر چه هدفی دروغ می‌گوییم  ؟
با این هدف که یک تصویر خوب از خود ارائه دهیم .و دیگران ما را بهتر از شخصیتی که داریم ببینند . که این بحث را در علم روان شناسی " خواستگاه و جایگاه دلخواه اجتماعی می‌نامند " .
 آیا واقعا دروغ لازم است ؟ به راحتی و بدون هیچ گونه تفکری می‌توان پاسخ داد : بله ، چون بدون دروغ هیچ کس نمی‌تواند زندگی کند . دروغ برای زندگی در اجتماع کنونی لازم است مثلا برای رابطه داشتن با دیگران ، شما مجبورید که دروغ بگویید ، یا در زندگی های زناشویی ، زن و شوهر دروغ هایی زیادی را به یکدیگر می‌گویند .و در این میان دروغ های خطرناک زیادی نیز گفته می‌شود که اهدافی شیطانی را در بردارند .
چگونه تشخیص دهیم که کسی دارد به ما دروغ می‌گوید ؟؟ در این جا مهم این است که اگر به کسی و به حرف ها ی او اعتماد ندارید و در درستی صحبت های او شک دارید ، باید در ابتدا کاملا به صحبت های او دقت کنید و با هوشیاری کامل صحبت های او را تعقیب کنید تا متوجه شوید زیرا به قول ما ایرانیها دروغگو کم حافظه است و صحبت های خود را فراموش می‌کند و دفعه ی بعد که در مورد همان موضوع صحبت می‌شود صحبت های قبلی خود را فراموش می‌کند ، و دوباره از نو شروع به دروغ گفتن می‌کند و در همین جاست که می‌توانید مچ او را بگیرید و مطمئن شوید که او فردی دروغ گوست و قابل اعتماد نیست . زیرا افراد دروغ گو حافظه ضعیفی دارند و از بس که در همه جا و در همه ی موارد دروغ می‌گویند یادشان می‌رود و حافظه شان یاری نمی‌کند که کدام دروغ را در کجا گفته اند . و معمولا هنگامی که با دروغ آنها روبرو می‌شوید دیگر به آنها اعتماد سابق ندارید. اغلب ما به افراد دروغ گو و حرف ها ی که می‌زنند همیشه شک داریم و هیچ گاه به راحتی نمی‌توانیم حرف های آنها را باور کنیم . حتی اگر روزی حقیقتی را به بگویند اما به خاطر سابقه ی بدی که دارند ، باور کردن صحبت‌هایشان غیرقابل قبول است .
آیا برای اینکه رابطه بهتری با دیگران داشته باشیم دروغ می‌گوییم ؟؟ اکثر دروغ های که می‌گوییم بازتاب و انعکاس غریزی اعمال روزانه ماست. دروغ بخشی از ارتباط اجتماعی ما با دیگران است . برای مثال ، در احتراماتی که به یکدیگر می‌گذاریم ، ممکن است ما از شخصی متنفر باشیم و اصلا مایل به ارتباط داشتن با او نباشیم ، اما بخاطر حفظ ظاهر اجتماعی خود ویا بخاطر مقام و منصب شخص مقابل مجبور به اظهار احترامات دروغین در برابر او هستیم . مثال جالبی در اینجا وجود دارد ، " به همکارتان سلام می‌کنید و از او می‌پرسید، حالش چطور است ؟ در 90% موارد پاسخ همکارتان به این ترتیب خواهد بود ، او تشکر می‌کند و بعد او هم جویای حال شما می‌شود . حتی اگر او با شما نیز مشکل داشته باشد ، حقیقت را نمی‌گوید اما این موضوع مانعی نمی‌شود تا او بدجنسی خود را به شما ثابت کند ، او از روی ملاحظه کاری و سیاست خود از دروغ استفاده می‌کند . زیرا مسلما احساسی که او نسبت به شما دارد را می‌دانید اما او جانب داری می‌کند . به نظر برخی از روان شناسان این موضوع یعنی سیاست و جانب داری شما در روابطتان کلیدی طلایی برای حفظ و ادامه ارتباطات است .با این وجود برخی  از روان درمانگرها مثل برد بلانتون روان درمانگر امریکایی ،مخالف این عمل هستند. او معتقد است که اگر از کسی خوشتان نمی‌آید و مایل به ارتباط داشتن با او نیستید،این چرئت را به خود بدهید وفکری که در سر در مورد او دارید بدون هیچ گونه سانسور و کاستی به او بگویید .. به نظر این روان کاو هدف از زندگی، داشتن روابط زیبا با دیگران است برای اینکه در این روابط است که خود و دیگران را بهتر می‌شناسیم پس باید صحبت های که در نهان داریم آشکار سازیم . نه اینکه مدام راجع به آنها فکر کنیم و هیچ عملی انجام ندهیم 
 دروغ در زندگی زناشویی و در روابطی که با جنس مخالف داریم :اکثر انسان ها در ابتدا و شروع روابط عاشقانه به طرز افراطی دروغ می‌گویند . در این مرحله از زندگی نیز بازبرای ساختن تصویری مناسب از خود دروغ می‌گوییم ، مخصوصا زمانی که پای جنس مخالف به این بحث باز شود ، دروغ نیز خود به خود وارد می‌شود . اما هنگامی که افراد ازدواج می کنند این دروغ ها به نسبت دوران نامزدی و یا دوستی کمتر می‌شود .
 دروغ از چه سنی شروع می‌شود ؟؟ در این جا می‌خواهیم دروغ را بین سنین مختلف بررسی کنیم، دروغ از دوران کودکی شروع می‌شود و به نوعی مرحله ای از شکل گیری شخصیت کودک است .
دروغ بین سنین 3 تا 4 سال چگونه است ؟ در این سن است که کودک دروغ گفتن را شروع می‌کند . این موضوع بیان گر این نکته است که شخصیت انسان از همان ابتدا حتی نزد پدر و مادرش نیز شفاف نیست و هیچ کس قادر به شناخت کلی طرف مقابلش نیست . دروغ گفتن بچه ها در این سن ، فقط به عنوان یک سرگرمی و امتحان کردن پدرو مادر است ، زیرا هنگامی که بچه های این سن دروغی را می‌گویند و والدین متوجه دروغ شان می‌شوند برای آنها بمانند یک تفریح است .
دروغ در سنین 7 سالگی به بعد چگونه است ؟ در این سن بچه ها در دروغ گفتن پیشرفت زیادی می‌کنند و یاد می‌گیرند همه فکر هایی را که دارند و یا تمام کارهایی را که انجام میدهند را نباید به پدرو مادر خود بگویند و برای آنها توضیح بدهند . اما آنها هنوز در دروغ گفتن نوپا هستند و از تغییر صدای و رنگ صورتشان می‌توان فهمید که دروغ می‌گویند . و مهم تر از همه تربیت خانواده‌ها و رفتاری که والدین در برابر بچه ها با یکدیگر دارند نقشی بسزا در این امر دارد . گاهی والدین خودشان به فرزندانشان دروغ گفتن را یاد می‌دهند برای مثال : " مادریا پدر به فرزندش می‌گوید این مطلب را به کسی نگویی یا اگر کسی ازت چیزی پرسید یک دروغی بگو " ما خودمان فرزندانمان را به دروغ تشویق می‌کنیم و بعد که آنها در این کا ر خبره می‌شوند و به راحتی دروغ می‌گویند از آنها گله می‌کنیم ...از دروغ گویی تا افسانه بافی راه زیادی نیست !! 
اجازه ندهیم فرزندانمان به اینجا برسند !؟ وقتی که از دروغ و دروغ گفتن صحبت می‌کنیم به جایی می‌رسیم که دیگر کار از دروغ گذشته و به حد افراطی آن یعنی افسانه بافی رسیده است ، دیگر جلوی این افراد را نمی‌توان گرفت .. علت و دلیل افسانه بافی افراد یک شوک شدید روحی ،شکست در زندگی شخصی یا اجتماعی یا هر واقعه و رخدادی که به شخص دیدی منفی نسبت به دنیای بیرون می‌دهد و برای دور شدن و دفاع از خود به دنیای خیالی و افسانه ای پناهنده می‌شوند . این شخص از دنیای واقعی فرار می‌کند، دنیای که به او سختی های بسیاری را تحمیل کرده است  و ساکن دنیای خیالی می‌شود ، زیرا در آنجا آرامش  بیشتری را احساس می‌کند . افسانه بافی در افراد یک مشکل روانی نیست .این مشکل بستگی به اطرافیان فرد دارد ، و برای فائق امدن بر مشکل این افراد باید آنها را نزد یک مشاور و متخصص برد .






سکوتم را در هزار فریاد شعله ور می‌پیچم و منتظر می‌مانم.

به روزی دلخوشم که می‌آیی و دیوار بلند انتظار، فرو می‌ریزد.

آدینه ای بزرگ که به اندازه تمام روزهای جهان، وسعت دارد؛ آن گونه باشکوه که تصورش تمام جانم را به غلیان می‌آورد.

  آن روز که خشکیده‌ترین رودها به جوشش می‌آیند و زمین؛ خیس بارانی از شکوفه و لبخند، سربلندترین لحظاتش را جشن می‌گیرد.

می‌آیی و تقدس کلامت آسمان را روشن می‌کند و قانون نگاهت را دور دست‌ترین افق‌ها، به پذیرش، تکبیر می‌گویند.

می‌آیی و عدالت از پشت پرچین‌های نا امید سر بر می‌کند، پنجره‌های مهربانی گشوده می‌شوند و دختران دشت، خالی کوزه‌هایشان را از چشمه خورشیدی ات پر می‌کنند.

ای آخرین مسافر علوی! حالا که نیستی، در سرگردانی خویش مچاله می‌شویم و توان شکستن بغض‌هایمان نیست.

جاده رفتنت را روزی هزار بار مرور می‌کنیم و دست خالی باز می‌گردیم.

مولا! نیامدنت، تیر سرکشی است که هر جمعه در چشم‌های مه آلودمان فرو می‌رود.

تقویم‌ها، پنجه بر صورت کشیده، غیبتت را مویه می‌کنند.

روزها از پی هم می‌گذرند و کسی نمی‌آید تا غرور پایمال شده سینه سرخان زمین را اعاده کند.

ای موعود! دریا دریا گلایه در دل داریم و نیستی تا به شنیدنمان بنشینی.

خاک دوریت بر دامن تنهایی مان نشسته است و برخاستنش جز با توفان گام‌های تو ممکن نیست.

قدم بگذار بر چشم‌های منتظری که به راه آمدنت سپید می‌شود.

بازگرد تا در ناگهان صدایت، شیشه سکوت زمین، شکسته شود، تا ما حول محور عاشقی ات بگردیم و از آسمان چشمانت، دامن دامن ستاره به تبرک برگیریم.

هنگامی ‌که تو بیایی، سپیده، حضوری دیگر باره می‌آغازد و روزی جاودان از دست‌های درخشانش متولد می‌شود.

آن روز، تمام پرندگان در بی کران آبی عدالتت، پرواز را دوباره می‌آموزند.







ژانر دفاع مقدس، به بازنگری و ساماندهی نیاز دارد/شور شیرین قربانی زمان اکران شد
فیلم سینمایی " شور شیرین " روایت زندگی و گوشه ای از رشادت های شهید کاوه است که تلاش می کند مظلومیت مردم کردستان را به تصویر بکشد. " جواد اردکانی پیش از این فیلم سینمایی " به کبودی یاس" را در زمبنه سینمایی دفاع مقدس با مضمون زندگی شیهد برونسی کارگردانی کرده است.
« شور شیرین»‌ را گر چه رئیس شورای صنفی نمایش،‌ "غیر مردمی " خواند اما در جشنواره سی ام فجر با مخاطب ارتباط خوبی بر قرار کرد و توانست جایزه نگاه ملی را به خود اختصاص دهد. استقبال مخاطبان از این فیلم دفاع مقدسی ، فروش آنرا از مرز 130 میلیون تومان گذراند و این درحالی است که اکران فیلم سینمایی«‌شور شیرین»‌در شرایطی بود که در میان دعواها و بحث های اخیر وزارت ارشاد و حوزه هنری دچار مشکل شده و نتوانست در سینمای آزادی و سینماهای دیگر حوزه هنری اکران عمومی داشته باشد.
گفتگویی با «‌جواد اردکانی » در خصوص روند تولیدفیلم ، از استقبال مخاطب ، حمایت دولت از آثار ارزشی در زمان اکران ترتیب داده ایم که از نظر می گذرانید:

•    برای نخستین سؤال بفرمایید که چرا سراغ شخصیت شهید کاوه رفتید؟
?    شهید کاوه یکی از شهدای بزرگ استان خراسان است و ما خراسانی ها ارادت ویژه ای به ایشان داریم. طبیعی است که من به عنوان یک فیلمساز خراسانی، بسیار علاقمند بودم که در راستای معرفی بیشتر ایشان کاری بسازم. ضمن اینکه معرفی سرداران هشت سال دفاع مقدس در منطقه کردستان و  به تصویر کشیدن وضعیت مردم مظلوم آن دیار در آن سال ها که تحت ستم مضاعف قرار داشتند از دیگر اهداف من بوده است.
به هر حال پرداختن به زندگی شهید کاوه به عنوان یکی از درخشان ترین چهره هایی که در کردستان جهاد کرده و نقش بسزایی در ایجاد امنیت و آرامش در آن منطقه داشت؛ می توانست مسیر رسیدن به این اهداف را تأمین کند.
•    چه میزان توانستید در فیلم شور شیرین به شخصیت اصلی شهید کاوه نزدیک شوید؟
?    ما سعی کردیم در این فیلم نامه به شخصیت شهید کاوه نزدیک بشویم؛ تصور می کنم با مقطعی که از زندگی این شهید  روایت کردیم ، این امر مهم اتفاق افتاده باشد.
•    در فیلم شور شیرین فاصله سال 61 تا شهادت شهید کاوه در سال 65 را نداریم. آیا در نظر داشتید که فیلم‌های دیگری در باره مقاطع دیگر زندگی شهید بسازید یا برای یک بار همین فیلم را در باره کاوه ساختید؟
?    مشکلی که در این نوع فیلم‌ها وجود دارد و ما در فیلم به کبودی یاس هم با آن مواجه بودیم، این است که در زندگی این شخصیت‌ها مقاطع مختلفی وجود دارند. مثلاً در مورد شهید کاوه، ما باید یک مقطع را انتخاب می‌کردیم و لذا مقطع ورود کاوه به کردستان را انتخاب کردیم، یعنی مقطعی که کاوه جوان، تازه دارد کاوه می‌شود. کاوه تازه بعد از سال 60 که ما او را در آنجا رها کرده‌ایم، تیپ ویژه را تشکیل می‌دهد، درگیر عملیات‌های بزرگ و بعد درگیر جنگ با جبهه صدام می‌شود و در سال 65 هم به شهادت می‌رسد. کاوه در طی این چهار سال رشد عجیب و غریبی می‌کند و شاید به تعبیری اصلاً قابل مقایسه با کاوه جوان سال 60 نباشد.
اینها مستلزم آن است که ما سریال کار کنیم. من با آقای ضرغامی صحبت کرده و گفته‌ام که بهترین قالب برای نشان دادن این شخصیت‌ها، سریال است. هم به دلیل وسعت فرصتی که هست و می‌شود مطالب بیشتری در مورد این شخصیت‌ها گفت و هم به دلیل این‌که یک سریال 30- 40 قسمتی خیلی بهتر می‌تواند مخاطبش را جذب کند و حتی تبدیل به یک جریان بشود. اشاره کردم که آقای عیانفر قبلاً یک سریال 50 قسمتی در باره شهید کاوه نوشته بودند. الان سریال شهید شوشتری به شکل جدی مطرح است. به کبودی یاس را هم که ساخته بودیم، آقای بخشی‌زاده مدیر شبکه 2 خیلی ابراز علاقه کردند که بیایید و سریال برونسی را برای ما کار کنید که اینها در حد ابراز علاقه باقی ماند.
من واقعاً در ذهنم نبود که شور شیرین 2 و 3 را بسازم. فرصتی ایجاد شد و من هم ترسیدم که اگر از این فرصت استفاده نکنم، سال بعد همین فرصت هم پیش نیاید. ، بنابراین گفتیم در حدی که در توانم هست، شهید کاوه را معرفی مختصری کنم. آرزو می‌کنم دوستان دیگر و کسانی که توانایی‌های بیشتری دارند، به میدان بیایند و فیلم‌های سینمایی یا سریال‌های دیگری در این موضوع کار شود.
•    معمولا در آثاری که به شخصیت انسان های بزرگ پرداخته می شود؛ شاهد شعارزدگی هستیم ، شما چه تلاشی کردید برای اینکه فیلم به ورطه شعار زدگی گرفتار نشود؟
?    کلماتی مثل شعارگونه، کلماتی نیستند که در نقد فیلم به عنوان یک سری ملاک ها و معیارهای عملی راجع به آنها صحبت کرد. باید ببینیم منظور از "شعار زدگی" چیست و اصلا "شعار" به چه معنا است که وارد آنها نشویم. به هر حال برای من مهم نبود که این اثر شعارگونه بشود یا نشود؛‌ چون به نظرم این یک دام است که ما را از بسیاری از واقعیت ها دور می کند. در مقطع دهه شصت،  شعار جزئی از واقعیت اجتماعی جامعه ما بود به نوعی دیگر می توان گفت: شعار نه تنها چیز بدی نبود ؛‌بلکه جزئی از شخصیت های تأثیرگذار آن دوران محسوب می شد.
درساخت این فیلم ، سعی کردیم به واقعیت ها وفادار باشیم؛  اگر اتفاق خوبی هم در این عرصه افتاده باشد، محصول این وفاداری به واقعیت ها و رجوع به مستندات است که با توجه به آنها سعی کردیم حد المکان آنچه که بود و است را باز سازی کنیم
.
•    آیا تعمد خاصی را لحاظ کردید که کمتر از بازیگران حرفه ای استفاده کنید؟
?    در انتخاب بازیگران برخی از نقش ها تعمد داشته ایم. آن هم به دو دلیل ، یکی اینکه بین شخصیت اصلی و بازیگر شباهت وجود داشته باشد و دیگر اینکه خود بازیگر به آن نقش و ارزش های کسی که جای او بازی می کند؛ معتقد و پایبند باشد.
 زیرا من نمی توانم بپذیرم کسی را برای ایفای نقش یک شهید انتخاب کنم که اصولا به موضوع شهید و شهادت اعتقاد چندانی ندارد یا فردی در فیلم من نماز بخواند که خودش اهل نماز نیست یا کسی را به عنوان بازیگر نقشی، انتخاب کنم که در برابر ظلم و ستم ایستادگی کرده است ،‌در حالیکه آن بازیگر در زندگی واقعیش برعکس این ارزش ها عمل می کند. تمام تلاش ما در فیلم "شور شیرین" و به" کبودی یاس" این بود که بازیگران را با لحاظ کردن این ملاک ها و معیارها انتخاب کنیم .
البته برای ما موضوع زبان و لهجه هم اهمیت فوق العاده ای داشت که این موضوع در انتخاب نقش مشهدی ها و کردها یک فاکتور تعیین کننده بود .
•    با توجه به دو فیلم قبلی شما که روایت زندگی شهیدان برونسی و کاوه بود ، قصد دارید این روند را در ادامه مسیر فیلمسازی تان ادامه دهید؟
?    من اصراری در ادامه این مسیر ندارم ؛ ولی اگر شرایط فراهم شود و بتوان کار خوب و مناسبی انجام داد ؛ قطعا استقبال می کنم . برای من این نوع کار به نسبت زمینه ها و گزینه های دیگر دارای اولویت بیشتری است. البته قرار بود امسال فیلم شهید" شوشتری" را کار کنیم . حدود یکسال هم درگیر تحقیق و نگارش آن کار بودیم؛  اما نهایتا بنا بر دلایلی از ادامه کار انصراف دادم .
•    به نظر شما چرا فیلم ها دفاع مقدس از نظر استقبال هنرمندان و مخاطبان مهجور مانده است؟
?    این موضوع دلایل مختلفی دارد. جزء آن بحث هایی است که اگر بخواهیم با دو – سه جمله پاسخش را بدهیم ؛ دچار همان شعارزدگی می شویم. فقط می توانم بگویم: برخی از این دلایل به حق و بعضی ناحق است. درباره هنرمندان باید گفت : ‌قرار نیست تمام هنرمندان به سراغ فیلم هایی با ژانر دفاع مقدس بروند. هر کسی تحمل سختی های این نوع فیلم سازی را ندارد. چرا که میزان سختی های ساختن این نوع فلیم ها از نوشتن فیلم نامه تا اجرا در هر مسئولیتی که باشی ، نسبت به سایر کارهای دیگر، قابل مقایسه نیست.
از نگاهی دیگر می توان گفت: هنرمندان ما بر اثر تجربه سال های گذشته به این نتیجه رسیده اند که اگر یک کار دفاع مقدسی انجام دهند باید منتظر باشند در اکران فیلم، در بازخورد رسانه ای و در جشنواره به مشکل بربخورند. البته مشکل فقط محدود به تولید فیلم دفاع مقدس نمی شود، بلکه این روند در بعد از تولید هم ادامه می یابد!  مجموعه این مشکلات و سختی ها عده ای را از این فضا دور می کند. اما واقعیت این است ، افرادی که با عشق و علاقه و ایمان پای همه چیز ایستاده اند کم نیستد و وظیفه مدیران فرهنگی و مسئولین است که برای این عده از هنرمندان فرصت کار و فضای مناسب ایجاد کنند . به حتم سختی ها هر چه کمتر شود ، پرداختن به این نوع کارها بیشتر و تولید آثار بهتری را خواهیم دید.
•    به نظر شما مسئولان چه کمکی در این زمینه می توانند داشته باشند؟
?    با توجه به مدیریت فرهنگی در جامعه باید بگویم که خیلی امیدوار نیستم که سختی های کار به زودی برطرف شود . واقعا نشان های مثبتی در این زمینه دیده نمی شود. مثلا برای اکران یک فیلم دفاع مقدس مدیریت فرهنگی باید تدابیر ویژه ای لحاظ کند. یا حداقل آنچه که استحقاق طبیعی آن کار است را برایش در نظر بگیرند. در مورد "شور شیرین" می توانم بگویم: از آنجایی که بخش بزرگی از مخاطبانش دانش آموزان و دانشجویان بودند ما اصرار داشتیم کار در فصل مدارس و دانشگاه ها اکران شود که متأسفانه این امر محقق نشد و "شور شیرین" را  از بخش مهم مخاطبانش محروم کردند. با این اتفاقات احساس می کنیم، مدیریت فرهنگی حتی فضای طبیعی اکران را هم حاضر نیست در اختیار اینگونه فیلم ها قرار دهد. تا اوضاع اینگونه باشد نه از مردم توقع دارم که از فیلم های دفاع مقدس استقبال ویژه ای داشته باشند و نه از هنرمندان انتظار دارم که با عشق و آمادگی بیشتر به مشارکت برای تولید چنین کارهایی پیش قدم شوند.
•    "شور شیرین" در زمان درگیری بین وزارت ارشاد و حوزه هنری اکران شد ، این موقعیت برای شما مشکلاتی به همراه داشت؟
?    در مرحله اول باید بگویم ما با زمان اکران فیلم مخالف بودیم زیرا معتقد بودیم که فیلم قربانی زمان اکران خواهد شد. اختلافات بین وزارت ارشاد و حوزه هنری بر مدت بلاتکلیفی ما افزود که اصلا آیا فیلم اکران می شود یا نه !؟ حتی تلویزیون هم که پخش تبلیغات فیلم را شروع کرده بود با شروع اختلافات و بلاتکلیفی اکران، تبلیغاتش را کم کرد. متأسفانه تبلیغات شهری هم در زمان خودش صورت نگرفت و این اختلافات و درگیری ها خسارات زیادی به ما زد.....
•    ظاهرا تلویزیون تبلیغاتی برای شور شیرین پخش نمی کند ؟
?    نمی دانم مشکل از کجاست ! قرار بود تلویزیون تبلیغات مناسبی برای این فیلم داشته باشد . این فیلم از آن دسته فیلم هایی بود که آقای ضرغامی دستور حمایت ویژه صادر کرده بودند.
•    اوضاع گیشه را چطور می بینید؟
?    اوضاع گیشه ما رو به بهبود است. اگر به ما اجازه بدهند که شرایط طبیعی اکران را داشته باشیم اوضاع گیشه ما به نسبت تایمی که شروع کردیم بهتر هم می شود؛ در صدی از مخاطبان ما کسانی هستند که توسط نهادها بیلط پیش خرید شده، دریافت می کنند و این بلیط ها می باید توزیع شود؛ این هم یک امر زمان بر است. مخاطبان عادی هم از"شور شیرین "نسبت به فیلم هایی که همزمان اکران می شود؛ استقبال بدی نداشته اند. به استثنای فیلم آقای عطاران که شرایط ویژه ای در اکران دارد ،" شور شیرین" در بین سایر فیلم های در حال اکران  جایگاه بدی ندارد
.
•    در مورد مشکلات ساخت فیلم شورشیرین هم بگویید؟
?    پاسخ این سوال را اجمالا در مشکلات ساخت فیلم های دفاع مقدس عنوان کردم، اجازه بدهید در این قصه زیاد ریز نشویم . این موضوعات ، چیزهای تازه ای نیستند. "شور شیرین" با مشکلات عمومی که فیلم های دفاع مقدس با آن دست به گریبان هستند ، مواجه بود. واقعا بی انصافی است که به حمایت سپاه برای ساخت فیلم اشاره نکنم. اگر حمایت سپاه پاسداران نبود، این فیلم ساخته نمی شد، یعنی به گونه ای ناممکن بود. البته باید گفت: شرایط عمومی سینمای دفاع مقدس دشوار است و شامل فیلم شورشیرین هم می شود.
•    انتخاب اسم فیلم از جانب شماست، اسامی خیلی سینمایی نیستند ؛ تقریبا حالت ادبی دارند مانند " به کبودی یاس" یا " شور شیرین" که البته تا حدی بهتر است؛ فکر می کنید اسم فیلم در فروش آن تأثیرگذار است؟
?    البته انتخاب اسم فیلم در میزان فروش بلیط تأثیر گذار است؛ اما اوضاع اکران فیلم های سینمایی آنقدر به هم ریخته و از رابطه خارج است که اسم برای فروش خیلی تعیین کننده نیست. خیلی فیلم های سینمایی با اسامی ... داشته ایم که نفروخته اند. بالاخره اسامی فیلم ها طرفداران و مخالفینی دارد و طبیعی است که اسم فیلمم را به سلیقه خودم انتخاب کنم .
فیلم" یاس کبود" هم این گونه بود. خیلی از دوستان به شدت شیفته اسم بودند و به خاطر این انتخاب ما را تشویق کردند و دیگرانی هم بودند که با این اسم مخالفت می کردند.
در "شور شیرین" هم به همین منوال بود. من حقیقتا مثل شما نتوانستم مرز بین فیلم سینمایی و غیر سینمایی را متوجه شوم. خیلی از اسم های ادبی به تعبیر شما روی خیلی از فیلم های سینمایی بوده و کسی ایرادی به آن نگرفته است . به هر حال اگر روزی مرز بین این دو را تشخیص بدهم سعی می کنم اسامی فیلم را سینمایی انتخاب کنم.
در واقع وقتی می گوییم این اسم سینمایی است یا نه ؟ ملاک و معیاری را باید در نظر داشته باشیم . وقتی رجوع می کنیم به تولیدات سینمای ایران و دنیا این گونه نیست که اگر فیلمی پسوند فلان داشته باشد و دو تکه باشد. اسمی سینمایی است ، بهترین ملاک برای ما اتفاقی است که در سینما افتاده است، انواع و اقسام اسامی فیلم ها در دنیا و ایران بر فیلم ها گذاشته شده است به همین خاطر برای من ، مرز بین اسم ها هنوز مشخص نیست.
•    آینده سینمای دفاع مقدس را چگونه ارزیابی می کنید؟
?    نکته ای را که باید عرض کنم این است که دیدن و اکران فیلم دیگر تعریف دو – سه دهه قبل را ندارد .منظور اینکه فیلم های سینمایی در آن سال ها فقط در سینما به نمایش  در می آمد؛ اما اکنون تعریف اکران عوض شده است و در واقع بخش کوچکی از فیلم در سینما به نمایش در می آید بخش بزرگتر آن نمایش فیلم در شبکه های خانگی و انواع و اقسام جاهایی است که برای نمایش فیلم به وجو آمده است.
در این تعریف مخاطب صرفا کسی نیست که فیلم را در سالن سینما دیده است , شخصی که پای تلویزیون می نشیند و فیلم رامی بیند، مخاطب فیلم محسوب می شود . معتقدم سینمای دفاع مقدس از مخاطب انبوهی برخوردار است . بسیاری از فیلم های دفاع مقدس هم بوده که در اکران بخش " سینماها"موفق نبوده است اما زمانی که در "تلویزیون " نمایش داده می شود با استقبال روبرو شد .
به عنوان مثال فیلم " خدا حافظ رفیق" به قولی" سر این  فیلم را در اکران سینما بریدند" ولی بارها آن را از تلویزیون پخش کردند در حالیکه با اقبال عمومی مردم روبرو شد. بنابراین خیلی از فیلم ها ی دفاع مقدس ما در مجموع فیلم های موفق و پر مخاطب قرار داشتند ؛اگرچه در اکران سینمایی پر مخاطب نبودند.
 می توانم بگویم من ( از حیث بعد مخاطب به سینمای" دفاع مقدس" خوشبین هستم) بخشی از مخاطبان نشان دادند ؛ خواهان سینمای دفاع مقدس هستند و بخشی دیگر از مخاطبان که به سینما نمی روند در واقع با سینما قهر هستند؛ 97 درصد را شامل می شوند، طریق کانال های دیگر، سینمای دفاع مقدس را دنبال می کنند.
•    و از موضع مدیریت چه نظری دارید؟
?    از موضع مدیریتی و رفتاری که مدیران فرهنگی در مورد ساخت فیلم های دفاع مقدس نشان داده اند معتقدم اگر یک بازنگری و ساماندهی و قانونمندی درخصوص فیلم های دفاع مقدس صورت نگیرد و ساخت این گونه فیلم ها جزء اولویت ها قرارن گیرد، باید این انتظار را داشته باشیم که در آینده هم از لحاظ کمی و کیفی این سینما با شکل جدیدی روبرو شود البته امیدوارم این اتفاق نیافتد.
به هر حال کشور ما در شرایطی است که با انواع هجمه های فرهنگی روبرو است ، هجمه هایی که قصد دارند انگیزه های دفاع از میهن و ارزش های آن را کم رنگ کنند از این رو تقویت یت بنیه دفاعی و معرفی قهرمانان این عرصه اش نیازمند اصلی و مهم ما است . یکی از راه های مؤثر که می تواند بر ذهن و افکار جوانان تأثیر گذار باشد ساخت فیلم های دفاع مقدس  است.
امیدوارم مدیران و مسئولان ذی ربط با گوشه چشمی به این حقایق، اجازه دهند داشته های ما در هشت سال دفاع مقدس برای ساخت فیلم های دفاع مقدس به کمک آید .
•    اجازه دهید در باره قهر مردم با سینما ازشما سوال کنم؛ آیا مردم را نسبت به این موضوع به حق می دانید؟
?    بله به دلایل مختلف به مردم حق می دهم . اعم از اینکه سالن های مناسب نداریم و اینکه سینما رفتن یک تفریح گران شده است و یک خانواده در این شرایط اقتصادی جامعه ما باید برای دیدن فیلم درسینما, هزینه ایی بالا را متقبل شود .
ضمن اینکه برای دیدن فلیم راه های ارزان تری وجود دارد که خانواده ها آنها را انتخاب می کنند. از طرفی فضاهای اخلاقی بر سینماهای ما باید بیشتر حاکم شود. همچنین بین فیلم های که نمایش می دهیم و نیازی که مردم دارند ، باید یک نسبت جدی تری باشد . معتقدم مردم را نباید محکوم کنیم ، چرا به سینما نمی آیند ! بلکه باید با آسیب شناسی متوجه شویم که ما چه کاری کرده ایم که مردم به سینما نمی آیند و متأسفانه درصد بزرگی ازجامعه را در برمی گیرد .