سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منوی اصلی
مطالب پیشین
آرشیو مطالب
لینک دوستان
درباره
سرباز.گمنام

این وبلاگ دوباره فعالیت خود را از سر می گیرد. تا کور شود هر آنکس که نتواند دید...

جستجو
صفحات مجزا
لوگوی دوستان
ابزار و قالب وبلاگ
کاربردی
<

دریافت کد آهنگ خاک سرخ

ابر برچسب ها

شهدا
نویسنده منیره غلامی توکلی

..گاهی وقت ها با خودم فکر می کنم ، شهدا طنازترین کسانی هستند که می شود برایشان نوشت!‌ ناگفته نماند این طنازی و شیرین کاری های شهدا برای کسانیکه آنها را دوست می دارند ؛ درون مایه ای از شادکامی و نشاط  به همراه دارد.
این فرضیه که حاصل چند سال نوشتن برای این عزیزان است؛ درست زمانی به مخیله ام می رسد که زمان بسته شدن نشریه نزدیک است و من هنوز نتوانسته ام معلم شهیدی را معرفی کنم . با خود می اندیشم شهدا با ما قهر کرده اند!!
اما..... اگر  از سخاوت و بزرگواری شهدا نا امید شویم آن زمان  چنان سر رشته امور را در دست می گیرند که گویی هیچ قصدی جز یادآوری این نکته ندارند : ( ایشان زنده اند و زندگان ولی و وصی برای انجام امور کارشان نمی خواهند ! ) انها خود را چنان نشان می دهند  تا متوجه ات کنند ( اینان نیستند که روی در نقاب کشیده اند ، بدرستی تو هستی که شهدا را گم کرده ای و آنان تو را می جویند.)وقتی برای این شماره به دنبال شهدای معلم می گشتم و طی تماس با چند خانواده شهید از انجام مصاحبه نا امید شدم ، طنازی و شیرین کاری شهدا به کمک آمد .
دو معلم شهید. هر دو ابراهیم نام و ابراهیم صفت ، معلمان شهید "ابراهیم کشاورز" یکی اهل روستای لاشیدان شهرستان لاهیجان و دیگری اهل یکی از روستاهای بخش مرکزی شهرستان نی ریز(نصیر آباد )به نظر آشنایی با زندگی دو انسان وارسته که علاوه بر هم نام بودن در یک مسیر گام برداشته و به بالاترین درجه لقاء الله رسیدند خالی از لطف نباشد.

ادامه مطلب...





تو همان مخاطب نابی
اندوه عام شدن در دلم نمی ماند ؟!
.
.
.
ای خاص ترین مخاطب ممکن
نظری بر حرفهای ما بگذار
نظری که با جان و دل بخوانمش نه با چَشمانم







+ شهدا
را فراموش نمی کنیم
آنها آینده ما را فراموش نکردند!
این حال من و تو مدیون آنها است
با صلواتی یاد کنیم...

(حتی با یک کپی پیست !!)







برداشت غلط از داستان زندگی علما /باز هم خنده بازار ، تراژدی دیگری آفرید!
مهدی امیری پور - نویسنده طنین یاس

  ادامه مطلب...






من باور دارم ...
که دعوا و جرّ و بحث دو نفر با هم به معنى این که آن‌ها همدیگر را دوست ندارند نیست.
و دعوا نکردن دو نفر با هم نیز به معنى این که آن‌ها همدیگر را دوست دارند نمى‌باشد.

من باور دارم ...
که هر چقدر دوستمان خوب و صمیمى باشد هر از گاهى باعث ناراحتى ما خواهد شد و ما باید بدین خاطر او را ببخشیم.

من باور دارم ...
که دوستى واقعى به رشد خود ادامه خواهد داد حتى در دورترین فاصله‌ها. عشق واقعى نیز همین طور است.

من باور دارم ...
که ما مى‌توانیم در یک لحظه کارى کنیم که براى تمام عمر قلب ما را به درد آورد.

من باور دارم ...
که زمان زیادى طول مى‌کشد تا من همان آدم بشوم که مى‌خواهم.

من باور دارم ...
که همیشه باید کسانى که صمیمانه دوستشان دارم را با کلمات و عبارات زیبا و دوستانه ترک گویم زیرا ممکن است آخرین بارى باشد که آن‌ها را مى‌بینم.

من باور دارم ...
که ما مسئول کارهایى هستیم که انجام مى‌دهیم، صرفنظر از این که چه احساسى داشته باشیم.

من باور دارم ...
که اگر من نگرش و طرز فکرم را کنترل نکنم،او مرا تحت کنترل خود درخواهد آورد.

من باور دارم ...
که قهرمان کسى است که کارى که باید انجام گیرد را در زمانى که باید انجام گیرد، انجام مى‌دهد، صرفنظر از پیامدهاى آن.

من باور دارم ...
که گاهى کسانى که انتظار داریم در مواقع پریشانى و درماندگى به ما ضربه بزنند، به کمک ما مى‌آیند و ما را نجات مى‌دهند.

من باور دارم ...
که گاهى هنگامى که عصبانى هستم حق دارم که عصبانى باشم امّا این به من این حق را نمى‌دهد که ظالم و بیرحم باشم.

من باور دارم ...
که بلوغ بیشتر به انواع تجربیاتى که داشته‌ایم و آنچه از آن‌ها آموخته‌ایم بستگى دارد تا به این که چند بار جشن تولد گرفته‌ایم.

من باور دارم ...
که همیشه کافى نیست که توسط دیگران بخشیده شویم، گاهى باید یاد بگیریم که خودمان هم خودمان را ببخشیم.

من باور دارم ...
که صرفنظر از این که چقدر دلمان شکسته باشد دنیا به خاطر غم و غصه ما از حرکت باز نخواهد ایستاد.

من باور دارم ...
که زمینه‌ها و شرایط خانوادگى و اجتماعى برآنچه که هستم تاثیرگذار بوده‌اند امّا من خودم مسئول آنچه که خواهم شد هستم.

من باور دارم ...
که نباید خیلى براى کشف یک راز کند و کاو کنم، زیرا ممکن است براى همیشه زندگى مرا تغییر دهد.

من باور دارم ...
که دو نفر ممکن است دقیقاً به یک چیز نگاه کنند و دو چیز کاملاً متفاوت را ببینند.

من باور دارم ...
که زندگى ما ممکن است ظرف تنها چند ساعت توسط کسانى که حتى آن‌ها را نمى‌شناسیم تغییر یابد.

من باور دارم ...
که گواهى‌نامه‌ها و تقدیرنامه‌هایى که بر روى دیوار نصب شده‌اند براى ما احترام و منزلت به ارمغان نخواهند آورد.

من باور دارم ...
که کسانى که بیشتر از همه دوستشان دارم خیلى زود از دستم گرفته خواهند شد.

من باور دارم ...
«شادترین مردم لزوماً کسى که بهترین چیزها را داردنیست
بلکه کسى است که از چیزهایى که دارد بهترین استفاده را مى‌کند.»

من باور دارم دست دوستی که از روی محبت باشه هیچ وقت از هم گسیخته نمیشه








ژاژخایی انگلیس پیرامون نقض حقوق بشر در ایران
 

 

علیرضا مالمیر- نویسنده و کارشناس طنین یاس

ادامه مطلب...





هنر الهی، زبان تفکر پویای انقلاب اسلامی
ادامه مطلب...