اسلام دین رهایی از تمام وابستگی ها / کوتاه راه رسیدن به مرز خودباوری و خودکفایی

 

 مهدی امیری پور - نویسنده طنین یاس
اسلام آیین حق الهی است و آخرین و کاملترین و بهترین دین در تأمین سعادت بشری و جامع ترین دین در تأمین مصالح دنیوی و اخروی انسانهاست.
دینی که تمام نیازهای بشر را در امور و نظام های فردی ، اجتماعی و سیاسی برآورده می کند.
دین اسلام، آخرین دین وحیانی است و دیگر انتظار مبعوث شدن پیامبر و معرفی شدن شریعتی دیگر را نداریم تا قد علم کند و بشر را ازظلم ، فساد و تباهی نجات بخشد. پس به ناچار روزی فرا خواهد رسید که آیین اسلام قوت و نیرو می گیرد و سراسر جهان را تحت سیطره عدالت و قوانین متقن خود در می آورد.
واضح است که اگر قوانین و دستورات اسلامی آن طور که هست در تمام نقاط زمین به صورت کامل و صحیح پیاده شود، صلح و امنیت همه انسان ها را فرا می گیرد و تمام انسانها به سعادت واقعی خود نائل می شوند و به آخرین حد رفاه‌، آسایش ،عزت ،سربلندی ،بی نیازی و اخلاق نیک می رسند و دیگر در دنیا ستم از ریشه قطع می شود و محبت و برادری بین همه انسان ها برقرار می شود، فقر و تهیدستی و فلاکت از صفحه روزگار برچیده می شود. ویژگی ها و صفاتی نامبارک می تواند باعث عقب ماندن و کم اعتبار شدن جامعه مسلمانان در میان سایر جوامع شود . وقتی ریشه فقر و فلاکت و بی ایمانی از سرزمینی برکنده شود ، درخت انسانیت شکوفه داده و از آن ثمری جز پیشرفت و سلامت و سعادت جامعه حاصل نمی شود.
بنابراین بر خلاف تصور غلط برخی از مردمان نا آشنا به دین مبین اسلام ،‌تمسک و پیروی از اسلام علت عقب ماندگی شرم آور مسلمین نشده است. اگر کاستی در این بین میان جوامع مسلمان دیده می شود و هنوز در نوعی از استعمار ن نوین قرار دارند ، کوتاهی ازخود مسلمانان است و برطرف کردن آن فقط فقط بیدار شدن از خواب غفلت و اعتماد به نفس و نگاهی هر چند کوتاه اما عمیق به تاریخ علمی و فرهنگی مسلمانان دارد .
به راستی چنین دین کاملی که پیروان خود را سرافراز می کند؛ چرا باید پیروان امروزی آن از نظر علم و حفظ اعتلای فرهنگ و سیاست و کیاست ضعیف ترین مردمان روی کره خاکی محسوب شوند؟
باید طوری برنامه ریزی و عمل کرد تا دنیا بفهمد ،دین ناب محمدی (ص) نه تنها مانع از پیشرفت نیست بلکه رشد همه جانبه انسان را عهده دار است. زیرا نفس دین که برنامه ای کامل برای زندگی بشر است هم از رشد و تکامل بشری سخن می گوید و هم او را به فراگیری علم ، کار و تلاش تشویق می کند . چنین دستور العمل الهی را هرگز نمی توان عامل عقب ماندگی علمی و فرهنگی امتی دانست. چرا که برنامه ای منسجم و کامل را پیش روی بشر می گذارد.
از این رو پیشینه تمدن مسلمانان در طی قرن های متمادی، نشان می دهد نه تنها دین موجب عقب ماندگی نیست بلکه اعتقاد به دین در کنار عمل به آن سبب کسب درجات بالائی از پیشرفت و رشد می شود.
مسلمانان در گذاشته صاحب علوم مختلفی هم چون شیمی و فیزیک و ریاضی بوده اند و حرف ها برای گفتن داشته اند ؛ کتب بسیاری از آنها در دانشگاه های معتبر جهان تدریس می شده است اما اینک براستی دنیای اسلام در کدام پله از پلکان دست یابی به فن آوری و علوم جدید ایستاده است.
به راستی امروزه با توجه به میزان پیشرفت مسلمانان در این علوم که شایشته پیشینه قوی آنها نیست ، این سوالات مطرح است که چرا امروزه باید سردمدار علومی که بزرگان ما صاحب آن بوده اند کشورهای غربی باشند و چرا باید این کشورها نسبت به ما از دینمان آگاه تر باشند و آن را سرلوحه خود در پیشرفت ها قرار دهند.
دلایل عقب ماندن مسلمانان از قافله علم و دانش را می توان در :
1) از بین رفتن وحدت بین مسلمانان در عقب ماندگی این گروه از قافله علم و دانش نقش بسزایی دارد .
2) سرگرم شدن مسلمانان به تفرقه و جنگ های داخلی و جانشین ساختن شعارهای استعماری همچون ناسیونالیسم
3) گرایش مسلمانان به دنیا گرایی و ماتریالستی که بدبختی را برایشان به ارمغان آورد.

اما در این میان، مهمترین عاملی که در پیشرفت مسلمانان تأثیر گذار است و با آن کشورهای اسلامی می توانند سر آمد همه جهان باشند بهره گیری از تعالیم الهی است که ای کاش جهان اسلام امروز ازآن بیش از پیش استفاده می کرد.
سه عامل نا مبارک گفته شده ؛ تاکنون باعث شده است که بیشتر کشورهای مسلمانان که روزهایی شخصیت هایی علمی بزرگ را در مهد تمدن اسلامی پرورش داده اند ، امروز برای تأمین وسایل روزمره زندگی خود به دنیای غرب نیازمند باشند، ناگفته نماند که این گفتار بیشتر در مورد کشورهای عربی صدق می کند که با پول هواپیما می خرند و بعد از کمی تأمل می بینند که خلبان خارجی هم می خواهند.
قبل از انقلاب یک نشریه داخلی سوالی را از مخاطبان خود با این عنوان که چرا باید ما با وجود منابعی همچون قرآن کریم و نهج البلاغه و... باز هم عقب مانده بمانیم؟ برای بهترین پاسخ جایزه ای هم در نظر گرفته شد، جایزه با وجود پاسخ های بی شمار رسیده به دفتر نشریه، به طلبه ای رسید که از مدرسه فیضیه پاسخ آن را فرستاده بود. او نوشته بود: "علت اصلی عقب ماندگی ما تا زمان حاضر و پس از این چهارده چیز است: کَذبَ کَذبتْ کذَبتَ کذبت کذبتُ کَذبا کذبتا کذبتما کذبتما کَذبوا کذبنَ کذبتُم کذبتنُّ کَذبْنا، که بنده خدا راست هم می گفت بزرگترین عامل عقب ماندگی ما دروغ است که به تبع آن گناهان بعدی هم برگردن ما خواهد آمد.
دروغگویی در تمام عرصه ها ، دروغ گویی در سیاست های اتخاذ شده در برابر سایر کشورهای مسلمان که برخی از دولتمردان کشورهای مسلمان ! آن را به عنوان یک راهکار برای خود انتخاب کرده اند . دروغی که نیتجه آن بر هم خوردن امینت کشورها و از بین رفتن نخستین دلیل پیشرفت است .
بعد پیروزی انقلاب اسلامی با حول و قوه الهی ، تنها کشور مسلمانی که از بین سایر کشورهای مسلمان، توانسته خود را به مقطع پیشرفت نزدیک کند ایران است که شاید بهتر باشد به زمان ورود اسلام به این کشور عزیز اشاره ای کوتاه هم کنیم:
ایران از دیرباز مورد عنایت خاص ائمه معصومین(ع) بوده است چنانچه در حدیثی از پیامبر اکرم آمده است: اعظم الناس نصیباً فی الاسلام اهل فارس: بهره ی ایرانیان در اسلام ، از همه ملتهای دیگر بزرگتر است.
بعد از آن ایرانیان مقیم یمن به اسلام روی آوردند و آنرا پذیرفتند و اولین ارتباط رسمی ایرانیان با حضرت رسول اکرم (ص) موقعی بود که “بازان بن ساسان“ حاکم یمن دو نفر ایرانی به نامهای خسرو و بابویه را به مدینه فرستاد و پیام خسرو پرویز به آن حضرت را از طریق این دو نفر برای پیامبر(ص) فرستاد. خسرو پرویز نامه پیامبر اکرم (ص) را که وی را به پذیرش اسلام فراخوانده بود، پاره کرده بود و از “بازان“ خواسته بود تا نویسنده نامه را به نزد او اعزام کند، خسرو پرویز توسط شیرویه کشته و بازان هم اسلام آورد.
در هنگامه ی بعثت پیامبر اکرم (ص) ایرانیان گرفتار رژیم فاسد و خودکامه شاهان ساسانی بودند که با استبداد و خودکامگی خود اختناق شدیدی بر ایران حاکم نموده بودند. آئین زرتشت که آئین رسمی ایرانیان پیش از اسلام بود هم آمیخته با خرافات و تحریف گشته و از جانب چنین رژیم منحوسی حمایت می شد. نظام نامعقولی که بر مردم حکومت می کرد مانع رشد شخصیت افراد بود تا آنکه اسلام، این آئین نجات بخش به داد انسانهای مظلوم رسید و فطرت های تشنه را از آب گوارای چشمه ی توحید سیراب نمود.
ظلم و ستم زمامداران آن چنان نارضایتی ها را تشدید نموده بود که ارتش ایران با وجود تجهیزات نظامی و بسیج 120000 نیرو که به فیل های جنگی مجهز بودند، موفق نشدند در برابر سی هزار رزمنده مسلمان که حتی تجهیزات کافی هم در اختیار نداشتند مقاومت کنند و سرانجام سپاه به ظاهر قوی ایران در دو جنگ قادسیه (سال 15 هجری) و نهاوند (سال 21 هجری) شکست خورد و از آن پس اسلام در ایران نفوذ کرد و گسترش یافت. ایرانیان آئین اسلام را از جان و دل پذیرفته و با عشق وافری به دفاع، ترویج و نشر آن پرداختند.
مردم ایران پس از حمله مسلمانان با آغوش باز دین جدید را پذیرفتند و پس از آن ارزنده ترین خدمات را در راه نشر و گسترش دین اسلام بکار بردند. اسلام نیز نقش اساسی و زیربنایی در رشد و توسعه فرهنگ و تمدن ایرانی ایفا نمود.
بیان این نکته ضروری است که: ایران تنها کشوری است که بعد از ورود اسلام و آمیختگی با فرهنگ والای اسلامی ، فرهنگ اصیل خود را ازدست ندادند و بلکه با ایجاد بستری مناسب برای ادقام این دو فرهنگ الهی و فرهنگ ایرانی ، مولودی جدید به نام فرهنگ اسلامی – ایرانی را بنا نهاد . اما بسیاری از کشورهای حاشیه خلیج فارس هنگامی که عرب ها به آنان حمله کردند چون فرهنگ ضعیفی داشتند هم دین وهم فرهنگ شان تغییر کرد.
ایرانیان که مردامانی دانش دوست بودند و از دیرباز دانشمندان بسیاری در زمینه های گوناگون علمی به جهانیان معرفی کرده بودند ، با استفاده از محضر ائمه اطهار و شاگردان آن بزرگواران توانستند تاریخ علم را به نفع خود ورق بزنند و در هر زمینه علمی ستاره ای درخشان به اسمان دانش هدیه کنند. ستاره هایی که هرگز افول آنها را نخواهیم دید .
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بار دیگر رستاخیزی در علم و دانش ایران به وجود آمده است . سیاری از علوم که در انحصار مردمان زردموی غربی بود ، بومی شده و نه تنها ما حرف هایی برای گفتن در علوم مختلف داریم که صاحب فن آوری نیز شده ایم . فن اوری در ساخت وسایل پزشکی ، داروسازی ، نظامی ، ساخت ماشین آلات کارخانجات مختلف و در سال های اخیر هم هسته ای . پیشرفت هایی که قطعا می توان گفت : ثمره اسلام خواهی ، اسلام دوستی و اهمیت به آموزه ها آن است . آموزه هایی که به سوادآموزی اهمیت داده و امروزه سواد فقط در خواندن و نوشتن خلاصه نمی شود.
اما دنیای اسلام زمانی به پیشرفت واقعی نزدیک می شود و آن را درک خواهد کرد سایر مردمان در بلاد مسلمان نیز از خواب بیدار شده و برای چرخاندن چرخ های پیشرفت و عزت علمی مسلمانان در کنار هم قرار بگیرند . نه اینکه رودروی هم قرار گرفته و حتی به جان یکدیگر هم رحم نکنند یا هر از گاهی فیلشان یاد هندوستان از دست رفته افتاده و مدعی خاک همسایه خود شوند ... و یا با بی توجهی زیرپوستی به سایرمسلمانانی که از کشور و دیار خود رانده شده اند یا سرزمینشان غصب شده است ؛ راه را نه تنها برای سلطه علمی بلکه تصاحب سرزمین های مقدسی چون فلسطین و بی پناه شدن مسلمانان فقیری چون مسلمانان میانمار باز کنند .
باید بدانیم که اسلام ، دین رهایی از تمام بندهاست . بنده استعمار و استکبار در زمینه های اقتصادی ، فرهنگی ، نظامی و مهم تر از همه چیز که درسایه اتحاد و ارامش به دست خواهد امد رهایی از وابستگی علمی است ؛ وحدت و برادری بین مذاهب مسلمانان مایه اصلی خودباوری و شکوفایی علمی و اقتدار سیاسی است .

<** ادامه مطلب... **>

<** ادامه مطلب... **>

<** ادامه مطلب... **>