نویسنده منیره غلامی توکلی
..گاهی وقت ها با خودم فکر می کنم ، شهدا طنازترین کسانی هستند که می شود برایشان نوشت! ناگفته نماند این طنازی و شیرین کاری های شهدا برای کسانیکه آنها را دوست می دارند ؛ درون مایه ای از شادکامی و نشاط به همراه دارد.
این فرضیه که حاصل چند سال نوشتن برای این عزیزان است؛ درست زمانی به مخیله ام می رسد که زمان بسته شدن نشریه نزدیک است و من هنوز نتوانسته ام معلم شهیدی را معرفی کنم . با خود می اندیشم شهدا با ما قهر کرده اند!!
اما..... اگر از سخاوت و بزرگواری شهدا نا امید شویم آن زمان چنان سر رشته امور را در دست می گیرند که گویی هیچ قصدی جز یادآوری این نکته ندارند : ( ایشان زنده اند و زندگان ولی و وصی برای انجام امور کارشان نمی خواهند ! ) انها خود را چنان نشان می دهند تا متوجه ات کنند ( اینان نیستند که روی در نقاب کشیده اند ، بدرستی تو هستی که شهدا را گم کرده ای و آنان تو را می جویند.)وقتی برای این شماره به دنبال شهدای معلم می گشتم و طی تماس با چند خانواده شهید از انجام مصاحبه نا امید شدم ، طنازی و شیرین کاری شهدا به کمک آمد .
دو معلم شهید. هر دو ابراهیم نام و ابراهیم صفت ، معلمان شهید "ابراهیم کشاورز" یکی اهل روستای لاشیدان شهرستان لاهیجان و دیگری اهل یکی از روستاهای بخش مرکزی شهرستان نی ریز(نصیر آباد )به نظر آشنایی با زندگی دو انسان وارسته که علاوه بر هم نام بودن در یک مسیر گام برداشته و به بالاترین درجه لقاء الله رسیدند خالی از لطف نباشد.
نوجوانی با مسئولیت های بزرگ
"ابراهیم "در چهارم مرداد ماه و سال هزار و سیصد و سی و پنج در روستای لاشیدان، شهرستان لاهیجان به دنیا آمد . تا ده سالگی سایه پدر را بر سر داشت و با فارغ بال توانست تحصیلات ابتدایی را در لاشیدان سپری کند . اما با ورود به ده سالگی پدرش را از دست داد. با ازدواج مجدد مادرش، سرپرستی او و دو برادر کوچکترش را پدربزرگ و مادربزرگ بر عهده گرفتند. از دست دادن پدر ابراهیم را خیلی زودتر از سایر همسالانش بزرگ کرد و در نوجوانی مسئولیتی بس بزرگ را در قبال خانواده متقبل شد. تأمین مخارج خانواده ، رسیدگی به تربیت برادران ، هرگز او را از درس خواندن و پرداختن به تعلیم و تربیت دور نکرد .
او با پشتکاری که داشت، توانست علاوه بر ادامه تحصیل و اخذ دیپلم، در امر تعلیم و تربیت برادران و تأمین مخارج زندگی نقش مؤثری داشته باشد . ابراهیم با صبر و تدبیر و دلسوزی برادرانه چنان در امر تربیت و پرورش برادران کوچکترش همت کرد تا جایی که برادرش می گوید (( ابراهیم کارهای ما را به دقت مورد بررسی قرار می داد، طوری که هیچ کدام از حرکات ما در طول روز از دید ایشان پنهان نمی ماند و ایشان همه را یاد داشت می کرد و در جلسات هفتگی مان مطرح می کرد و از ما توضیح می خواست، مدیریت و دقت و دلسوزی ایشان باعث شد که من و برادرم موفقیت های امروزمان را مدیون زحمات برادر شهید مان باشیم)) .
تمام وجودش وقف مردم و خانواده اش بود
آشنایی ابراهیم با "شیخ ابوالحسن کریمی" شروع حرکات انقلابی او در مبارزه با شاه بود . او که طعم تلخ بی توجهی های سردمداران رژیم طاغوت را نسبت به مستضعفان با تمام وجود حس کرده بود با هدفی عالی و انگیزه ای راسخ در روشنگری افکار عمومی، علیه رژیم ستم شاهی تلاش می کرد .
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز با تشکیل انجمن اسلامی لاشیدان و پذیرفتن مسئولیت کتابخانه محل ، فعالیت های انقلابی و تربیتی خود را به نوعی دیگر ادامه داد . بعد از تشکیل بسیج مستضعفین؛ او پایگاه مقاومت بسیج را تشکیل داد و با این حرکت در جذب و ارشاد و ارتقاء افکار جوانان و مردم زادگاهش ، تلاشی فراوانی کرد .
ابراهیم در مکتب امام خمینی (ره )از شیفتاگان "شهید بهشتی" بود. با تشکیل حزب جمهوری اسلامی در لاهیجان به عضویت آن در آمد و با افکار "شهید بهشتی" آشنا و شیفته شخصیت معنوی او شد .از آنجایی که وجودش را وقف خدمت به خانواده و مردم مسلمان کرده بود، هر زمان در هر کجا حضورش را موثر می دانست حاضر می شد. او مدت زمانی را در فرمانداری لاهیجان و مدتی نیز درآموزش و پرورش در سمت مدیر مدرسه خدمت کرد و بعنوان یک بسیجی فعال در سپاه لاهیجان زحمات زیادی کشید.
از مهم ترین ویژگی های که او را از دیگران متمایز می کرد و به قولی حرف هایش را بر دل می نشانید ؛ علاقه فراوانش به مطالعه و تحقیق بود . اهمیت زیادی که به تحقیق از خود نشان می داد باعث شده بود اطلاعاتش همه به روز باشد .
ابراهیم علاقه زیادی به کلام الله داشت و تلاوت قرآن را بسیار دوست می داشت. توجه ویژه ای که به ورزش داشت باعث شده بود تا علاوه بر روح بلند معنوی از سلامت جسمی هم برخوردار باشد
همین برتری و توانمندی اش در ابعاد مختلف زندگی موجب شده بود تا خانواده و دوستان در مراحل زندگی و تصمیم گیری هایشان با او مشورت و از نظراتش بهرهمند شوند. مدت زمانی که ابراهیم، مدیر مدرسه بود علاوه بر فعالیت فرهنگی در زمینه ارتقاء علمی و معنوی دانش آوزان و در جهت رفع مشکلات مادی آنها تلاش زیادی کرد
ابراهیم کشاورز در تاریخ 8/8/59 با برگزاری مراسمی ساده،زندگی مشترک خود را با همسر مهربانش بنا نهاد و حاصل این پیوند مقدس، سه فرزند است .
فرمانده ای که روح و جان رزمندگان را تسخیر کرده بود
وی با شروع دفاع مقدس، مهم ترین وظیفه خود در قبال اسلام و وطن دفاع همه جانبه از میهن اسلامی دانست و راهی جبهه ها شد .ابراهیم، بارها به مناطق عملیاتی غرب و جنوب کشور رفت و بیش از 26 ماه از دوران زندگی پر برکت خود را در کسوت سرباز اسلام در لباس رزم گذراند .
شرکت در علمیات های ( قدس، قادر، کربلای2 ، والفجر6 ، کربلای 5 و والفجر 8 ) از درخشنده ترین روزهای زندگی او در جبهه های حق علیه باطل بود .
ابراهیم در جبهه نیز تدبیر و توانمندی های منحصر به فردی از خود نشان داد تا جایی که در کنار لشکر 25 کربلا بعنوان فرمانده دسته و گروهان و سپس در لشکر 16 قدس بعنوان فرمانده گردان ، مسئولیت های مهمی را بر عهده گرفت .حسنی که ابراهیم را از سایر فرمانده ها جدا می کرد و محبتش را بر دل همرزمانش می نشاند این بود که او علاوه بر جنگاوری و بی باکی که مهم ترین خصلت فرمانده ها باید باشد ؛ سخنوری توانمند و بلیغ بود که با گفتار شیوا و عالی، روح و جان رزمندگان و نیروهای تحت امرش را تهیج و آماده نبرد با متجاوزین بعثی می کرد و حلاوت اطاعت از پروردگار لایزال و پیروی محض از ولایت امر مسلمین و مبارزه با نفس اماره را بر کام وجودشان می نشاند. تا جایی که نیروهای تحت امرش ،حرمت و احترام ویژه ای برای او قائل بودند و بسیار وی را دوست داشتند .
اما دست گلچین روزگار که همیشه بهترین ها را از باغ بندگان خداوند انتخاب می کند ؛ در یازدهمین روز از آبان ماه سال 65 ابراهیم را برای ورود به گلستان شهدا برچید و این معلم و رزمنده دلیر اسلام ، پس از سال ها تلاش و جهاد در عرصه علم و مبارزه با طاغوت و دشمن متجاوز در شهرک دوئیجی بر اثر اصابت گلوله توپ دشمن به محل استقرار لشکر به درجه رفیع شهادت نائل آمد و شهید ابراهیم کشاورز 23/آْبان /65 پس از تشیع باشکوه امت حزب الله در گلزار شهدای لاشیدان لاهیجان به خاک سپرده.
او در یادداشت هایش اورده است :
22سالم بود که انقلاب اسلامی پیروز شد ، مع الوصف زمانی خود را زنده حس کردم که انقلاب اسلامی را یافتم .
خداوندا: تو خود می دانی که از میدان نبرد و مبارزه با دشمنان اسلام هراسی نداشته و از کثرت لشکریان دشمن ترسی به دل ندارم بلکه از زشتی اعمال و بدی حال و کثرت گناهان در دنیا، در تر س و هراسم .
بار الها: آن شهادتی را نصیبم فرما که بواسطه آن بدنم ذره ذره گردد و هر ذره آن کفاره گناهان و موجب نجات و حیاتم گردد .
خداوندا : به لطف و کرمت ، همه وجودم مملول از علاقه و عشق به حضرت امام و انقلاب اسلامی که عامل عزت و تحول شده است می سوزد .
الگویی تکرار نشدنی
... و این "ابراهیم کشاورز" فقط سه سال از شهید ابراهیم کشاور کوچک تر بود اما خیلی زودتر آسمانی شد. ابراهیم که در دهم /شهریور/ سال 1338 دریکی از روستاهای بخش مرکزی شهرستان نی ریز ( نصیر آباد ) به دنیا آمد در چهارم /آذر / 1361 در عملیات محرم به شهادت رسید و چنان شیفته جبهه ها بود که 15 سال غربتی شیرین را تجربه کرد تا بار دیگر به آغوش امت شهیدپرور برگشت.
ابراهیم کشاورز، فرزند شهباز در خانواده ای مذهبی تحت تربیت اسلامی و در دامان پدر و مادری مهربان پرورش یافت و از همان ابتدا با مسائل مذهبی آشنا و در انجام فرائض مذهبی عشق و علاقه ای خاص از خود نشان می داد.وی دوران ابتدایی را در مدرسه "معین اباد" روستای نصیر آباد با موفقیت و در عین حال با شور و شوق فراوان پشت به اتمام رسانید. با عشق و علاقه ای که به کسب علم و دانش داشت وارد دبیرستان "شعله نی ریز" شد و دروان متوسطه نظام قدیم را با پشتکار و جدیتی مثال زدنی به پایان رسانید و موفق به اخذ دیپلم شد ... ایراهیم با ورود به دانشسرای شهر لارستان موفق به اخذ مدرک فوق دیپلم شد و بعنوان معلمی دلسوز و عاشق ، در روستاهای بخش آباده طشک به تدریس نو نهالان روستایی همت گماشت.
با شروع جنگ تحمیلی و در پاسخ به ندای( هل من ناصر ینصرنی) امام و مقتدای خویش سه بار از جبهه علم و دانش و از کنار تخته سیاه کلاس به جبهه های جنگ علیه باطل رفت و به جای گچ و کتاب ، اسلحه را با تیر سربی پر کرد و قلب دشمن را نشانه گرفت .
... شهادت ابراهیم / غربتی پانزده ساله
ابراهیم ، معلم بسیجی بود که برای دفاع از اسلام عازم جبهه شد . وی برای نخستین بار 8/آبان/1360 تا 24/آذر/1360 به جبهه ها اعزام شد . در بیست و نهم / فروردین /361 تا 22/اردیبهشت همان سال در سمت تک تیر انداز و در عملیات فتح بستان و عملیات ایذایی شمال شرکت کرد .
اما اعزام سوم ، آخرین حضور او در جبهه بود . وی 23/ شهریور/61 عازم نبرد شد در منطقه عملیاتی شرهانی تپه 175 شجاعانه جنگید و در چهارم /آذر / 1361 در عملیات محرم به جمع شهدا پیوست . پیکر پاک و مطهر معلم "شهید ابراهیم کشاورز" بعد از 15 سال غربت در 16/ تیر/1376 تفحص و به زادگاهش منتقل و در جوار آرامگاه خواجه احمد انصاری به خاک سپرده شد .
ابراهیم در نگاه دوستانش / هرگز از عبادت سیر نمی شد
شهید ابراهیم، انسانی پاک ، مؤدب و خود ساخته بود . تا آنجا که می توانست دیگران را نصیحت و آنها را راهنمایی می کرد . او از همه نظر برای دانش آموزان و دوستان و همرزمانش، الگویی تکرار نشدنی بود به طوری که غربت 15 ساله اش بعد از شهادت یاد او را از اذهان شاگردان و دوستانش پاک نکرد.
او عاشق عبادت بود تا جایی که همسنگرانش معتقد بودند (مزه نماز و تلاوت قرآن را خوب احساس کرده بود) خودش می گفت "از عبادت سیر نمی شود " و خوب می دانست که شهید می شود . بعد از هر عملیات که به روستا می آمد، بسیار مسرور و شادمان بود و با تمام وجود احساس شادی کرد
او در وصیت نامه اش آورده است :
بسم الله الرحمن الرحیم .....
خداوندا عازم هجرت شده ام هجرت از دنیای پر تلاطم بسوی آخرت پر محتوا در مسیر تکامل بسویت و عاشقم چه عاشقی همان عاشقی که خدایش را دوست دارد به پیامبرانش ، امامانش و خلاصه رهبرش عشق می ورزد . ...
شما ای خانواده شهدا باید بدانید که مکتبی بالاتر از شهادت ، معلمی برتر از حسین ، مدرسه ای بهتر و مفید تر از مدرسه ای که رسول اکرم به نام اسلام بنیان گذارش است وجود ندارد و امتیاز آن را خدا صادر کرده چون دین اسلام از طرف خداوند نازل شده ، مدرک تحصیلی راهم امام زمان (عج) در مقابل هر شهیدی می دهد ، چه مدرکی بالاتر از این عزیزان . چه کسی بهتر از این شما ای امت آزاده عظمت این انقلاب را درک کنید و پرچم پر افتخار آنرا که در دست امام عزیزمان است در سرتاسر گیتی به اهتزاز در آورید تا خاری باشد به کوری چشم دشمنان . .
ای پیروان راه شهیدان خود را منزه کنید از طمع به دنیا (اتقوا و اتقواالله) را پیشه خود سازید چون شهیدان همیشه شاهد از حسین سرور شهیدان تا شهیدان کربلای ایران گواه اعمال شمایند ، نکند خدای ناکرده با اعمال و رفتارتان دل امام عزیزمان را به رنج آورید شما ای عاشقان مهدی (عج) بدانید که بدون عشق به امام خمینی نمی توانید عاشق و منتظر حضرت مهدی باشید .