سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منوی اصلی
مطالب پیشین
آرشیو مطالب
لینک دوستان
درباره
سرباز.گمنام

این وبلاگ دوباره فعالیت خود را از سر می گیرد. تا کور شود هر آنکس که نتواند دید...

جستجو
صفحات مجزا
لوگوی دوستان
ابزار و قالب وبلاگ
کاربردی
<

دریافت کد آهنگ خاک سرخ

ابر برچسب ها

 «اسلام زن را مثل مرد می‌داند. همان‏طوری که مرد در همه شؤون دخالت دارد، زن هم‏دخالت دارد، همان‏طوری که مرد باید از فساد اجتناب کند، زن هم باید از فساد اجتناب کند. زن‏ها نباید ملعبه دست جوان‏های هرزه بشوند، زن‏ها نباید مقام خودشان را منحط کنند و خدای‏ناخواسته بزک کرده بیرون بیایند و در انظار مردم فاسد قرار بگیرند. زن‏ها باید انسان باشند، زن‏ها باید تقوا داشته باشند، زن‏ها مقام کرامت دارند، زن‏ها اختیار دارند، همان‏طوری که مردها اختیار دارند. خداوند شما- زنان-  را با کرامت‏خلق کرده‌است، آزاد خلق کرده‌است.»
                                                                             سید روح‌الله خمینی، صحیفه نور، ج 15، ص 232.

  منیره غلامی توکلی - کارشناس و نویسنده طنین یاس
جامعه بشری از هسته اولیه ای به نام خانواده تشکیل شده است که این خانواده در نخستین خانه مقدسی بنا شده است که در آن مرد و زن به عنوان سازندگان و سرپرستان این کانون الهی با پذیرش نقش ها و بر عهده گرفتن مسئولیت هایی چون همسری و شوهری ، مادری و پدری، فرزندی و رعایت مناسبات خانوادگی و ارتباطات عاطفی گردانندگان اصلی آن بسوی پیشرفت و تعالی و یا خدای نکرده انحطاط و تباهی هستند .
مسئولیت هایی که اگر چه در نگاه کاملا ساده و سطحی می تواند کارکردی درون خانوادگی  داشته باشد اما در واقع  رویکری کاملا اجتماعی خواهد داشت .همه می دانیم که خانواده سالم تضمیمن کننده ، جامعه سالم و جامعه سالم دربردارنده و متشکل از افرادی سالم در تمام ابعاد شخصیتی و رفتاری است .
حال برای اینکه جامعه ما عنوان سالم یا جامعه بیمار را به خود بگیرد نمی توان هیچ یک از نقش های دو عنصر اولیه و تشکیل دهنده آن یعنی زن و مرد فاکتور گرفت و با دیدی انتقادی و گاها تهاجمی اما در الفاظی به اصطلاح علمی تمام اشکالات و نواقص را بر گرده رفتار یا ذات یک جنسیت از میان زن و مرد انداخت .
یکی از مشکلاتی که اکنون در جامعه ما و بهتر است بگوییم در بسیاری از جوامع بشری فارغ از کوچک بودن یا کلان بودن آن بچشم می خورد ، حضور زنان و مردان روسپی است .
افرادی که با پایه ریزی اقتصادی نوین برای خود از کالای تن ، بازاری جنسی به وجود آوره اند که دکان آن خیابان ها و سرچهار راه ها است و خریدارانش افرادی سست عنصر و بیمار..  در این میان هم عرضه کننده و هم تقاضا کننده در یک پله از سقوط اخلاقی و اجتماعی قرار دارند .
زیرا در این معامله بر خلاف معامله های اقتصادی رایج در بازارها ، دو طرف از جنسیت خود استفاده کرده و خود را در معرض نوعی فروش می گذارند و کالای آنها بر خلاف سایر کالاهای رایج در بازارها با زیاد شدن عرضه ، تقاضا را هم بالا می برد !!
فکر کنید چه خفیف است آن جنسیتی که برای فروش خود و کسب لذتی کوتاه و گناه آلود دست در جیب می شود و چه نگاه ذلت باری برخود دارد جنسیتی که خود را شایسته حضور ریالی در آغوش هر صاحب اسکناسی می داند  .
در واقع برای واکاوی این مسئله یعنی روسپیگری نمی توان یکی از دو جنسیت را مخاطب و مورد شماتت قرار داد بلکه باید با نگاهی جامعه شناسی و روان شناسی به حل این مسلئه پرداخت و در این میان با استعانت از باورهای دینی، فرهنگی ، اخلاقی به جنگ این دیو خانه مان سوز فحشا رفت .
در کشور ما که به گفته برخی از افراد کارشناس نما  گفتگو در این زمینه با انگ سیاه نمایی روبرو می شود یا اینکه در تجویز، نسخه ایی پیچیده می شود که تا مرد هرزه نباشد ، زن روسپی نمی شود باید گفت : با کمی دقت می توان متوجه شد بسیاری از افرادی که دغدغه این گونه مسائل را دارند بدون نگرانی از انگ های احتمالی به بازخوانی و آسیب شناسی این گونه رفتارها پرداخته و تا جایی که امکان داشته است با آن نرم برخورد کرده اند .
زیرا این مسئله جنگی نرم و فرهنگی است و نمی توان با توپ و تانک وارد آن شد . از طرف دیگر در  بوق و کرنا کردن این مسئله تا حدی آرامش و اطمینان افراد جامعه را گرفته و عنصر اولیه پیشرفت از جوانان را می گیرد در حالیکه ما در آیات و روایت بر نشکستن قبح بسیاری از گناهان تذکرات لازم را دریافت کرده ایم .
البته باید اذعان کرد که کوری سفید در این زمینه هم خود انحطاط بیشتر جامعه را در بر خواهد داشت که این مورد هم نوعی خیانت فرهنگی به فردای پیش رو است .
در نگاه کوتاه یادداشت ما به این معضل اجتماعی _  فرهنگی در بعد تبیین عوامل اجتماعی روسپیگری خیابانی، می توان گفت: مهم‌ترین عوامل مؤثر بر روسپیگری افراد جامعه  1- تحصیلات پایین 2 نابسامانی خانوادگی 3- وجود تبعیض جنسی در بین فرزندان- پایین بودن پایگاه اقتصادی - اجتماعی خانواده 5- پرجمعیت بودن 6 - نوع ساخت خانوادگی 7- وجود سابقه اعتیاد در بین اعضای خانواده 8- کمبود عاطفی افراد 9- عدم ارضای نیازهای استقلال طلبی و خویشتن یابی 10 افراط و تفریط در نظارت و کنترل خانواده بر روی فرزندان  11- عدم رعایت قواعد اخلاقی در محیط خانواده 12- عدم پایبندی مذهبی 13- فرار از خانه 14- مهاجرت 15- اعتیاد و 16- معاشرت‌های بد با گروهای همسالان است و مورد آزار قرارگرفتن در سنین پایین، است .
چیزی که در عناوین بالا به اندازه کافی پر رنگ تر به چشم می آید خانواده است و خانواده متشکل از زن و مرد است در این صورت چه زن روسپی و چه مرد روسپی که خود را در اختیار قرار می دهد در یک کفه ترازو  قرار دارند .همچنین می توان گفت : که اگر وظایف زن و مرد به درستی انجام شود ما دیگر شاهد بسیاری از معضلات اجتماعی و اخلاقی نخواهیم بود .
اما اختلالات روانی بخش دیگری از ایجاد اینگونه رفتارها را در بر می گیرد که متأسفانه در نوجوانان روسپی بیش از بیش دیده می شود . انحرافات روانی ، افسردگی ، هیستری ، ضعف روانی و ... مهم ترین این اختلالات است .
که در این صورت وقتی فردی دچار اینگونه بیماری ها باشد و حالات او با عرضه تن و روسپیگری در سطح شهر خود را نشان دهد ، این زن یا مرد روسپی دیگر نگاهی به هرزه بودن یا نبودن خریدار خود نمی کند که با نهی و یا برخورد با فرد هرزه گرد بتوان بیمار روسپی را از معرض خطر نجات داد یا او را به سمت کسادی کار کشید.
چرا  که  در نگاه شرعی و عرفی جامعه وقتی به این معضل توجه می کنیم زن و مرد در یک راستا قرار نمی گیرند و نقش زن بی بند و بار به عنوان عنصر زیبایی و شکننده وجاهت و شرافت که می تواند در نقش یک اغوا گر وارد شده ؛ مقصر تر از  عنصر وجودی مردی است که طالب زیبایی ، کشف ذات زن و زنانگی و گاه در جامعه اغوا زده جنسی؛ بازنده اغواگری زن است .
حال با توجه به پوشش نامناسب برخی از بانوان بد حجاب اما نه روسپی! که مرد افسار گسیخته شهوانی را تا مرحله ای از کام جویی می کشاند؛ می توان ادعا کرد عدم دستیابی به زن سالم اما بد حجاب را در وجود زنی روسپی جبران می کند و این حقیقتی است که بنیان بسیاری از خانواده های ما را سست کرده و کم کم با به وجود آوردن برخی از مشکلات خانوادگی زن و مرد را به فرورفتن در این منجلاب هدایت می کند.
در حالیکه اگر در بازار فروش تن و عرضه شرافت از جانب زن و مرد ابتدا زن به عنوان صاحب زیبایی و آراستگی خود را حتی در فازی کوچک در معرض تیر زهر آلود نگاه نامحرم قرار ندهد، هیچ مردی در هیچ شرایط داوطلبانه و خالی از خشونتی دست تعرض بر بهار وجودی او نخواهد داشت و خزان بردگی و فروشندگی تن را به او تحمیل نخواهد کرد .نگاه هرزه ، هر مردی زاییده ، عرضه هرزهگی ها از جانب زن است چرا که اگر این گونه نبود جای روسپیگری در تمامی شرایط از لفظ تجاوز به عنف استفاده می شد.
اما مردان نیز با توجه به اینکه آنها هم در بخشی از این فحشا زدگی  قرار دارند باید در جببه حفظ اخلاقیات و با لحاظ کردن تقوا از گرداب این گونه مسائل موجود در جامعه خود را نجات داده و به نوعی مبارزه نرم با کسانیکه قصد انحطاط اخلاقی آنها را دارند ، آغاز کنند .
در حالیکه متأسفانه نباید فراموش کرد که علاوه بر روسپی گری در خیابان ها ، جامعه ما با معضلی به نام روسپیگری مجازی نیز روبرو است که در آن باز هم زنان به عنوان تحریک کننده وارد عرصه مجازی شده و با ارضای تصویری و مجازی مردان آنها را  به سوی تماس و ارضای فیزیکی می کشانند ؛ فردی که در خانه نشسته و با دعوت زنی به وسیله ارائه عکس به خانه مجازی روسپیگری او دعوت می شود در چه شرایطی از جانب زن قرار می گیرد که بعد مدتی ابتدا تفریح و بعد عادت و بعد امیال نفسانی به سوی این کار کشیده شده و خود دیگر ورسپیگری مردانه و اغوا گری چیره دست برای سایر زنان می شود.
لذا لازم است برای بالا رفتن ضریب امنیتی جامعه برای زنان ابتدا جامعه زنان دست به کار شده و منتظر کور شدن چشمان هرزه و نگاه کثیف مردان نباشند.
در برخورد با این مشکل و معضل اجتماعی باید گفت به نظر می رسد این مسئله قدمت دار که در تمامی تواریخ دیده شده است؛ کارهای کوتاه مدت قهری ، پاسخ گو نخواهد بود و باید مسئولان و ذی صلاحان بخصوص کانون های اصلاح تربیت و مراکز پژوهشی و حتی حوزه های علمیه وارد عرصه شده و برای  این مسئله راه حلی بلند مدت به اندازه قدمتش ارائه دهند.

http://tanineyas.ir/?q=node/9568







سلام بر تو ای دختر ایران و ای خواهر من،

من فرزند ایرانم، یکی از برادران و خواهرانِ تو!

حرف هایم شنیدنی است. تو را به قدر یک قلبِ شکسته قسم می دهم، سیاهه ی قلمم را بخوان. خدا کند ضرر نکنی!

امروز هوا چطور بود؟ روز خوبی بود نه؟ چه فرقی با دیروز داشت؟ امروز به خدا چی گفتی؟ وای... ببخش، چقدر سوال می پرسم. آخر می دانی احساس می کنم هوا گرد و غبار دارد. آسمان هم چنگی به دل نمی زند. فکر می کنم امروز مثل دیروز بود و گویا فرقی نکرده. ولی هر چه نگاه کردم هیچ کس را مهربان تر از خدا ندیدم. تو چطور فکر می کنی؟

راستی آیا این حرف درست است که بعضی از دخترانِ ایران، خدا را فراموش کرده اند؟ جدیداً به چشمهایم سوء ظن پیدا کرده ام ولی نمی دانم چرا هر چه می شنوم به طرفداری از چشمهایم بر می خیزند. به نظرم رسیده حرف هایی هست که درست گفته نمی شود. همچنین گویا گوش هایی خوب نمی شنوند. آه ...

خدا لعنت کند آنهایی را که با حیای دختران و زنانِ ایران بازی کردند. نفرینِ آفریدگارِ لطافت و زیبایی، بر کسانی باد که   برای کسب مطامعِ کثیف و بی مقدار این دنیای فانی، عفت و پاکیزگیِ یک دختر ایرانی را، ظالمانه و با تحمیق و تمسخر از او ستاندند و بخش عظیمی از سرمایه های معنوی اش را به یغما بردند.

به نظر تو آیا دارم شعار می دهم؟ نه! صبر کن بقیه اش مانده.

کدام شعار؟! دیگر زمانی برای شعار دادن باقی نمانده است.  روزی نیست که دست غارتِ ابتذال و فساد به سوی گروهی از خواهرانم دراز نشود و عده ای را تا مرز سوختنِ همه سرمایه های معنوی اش به اسیری نبَرَد. سرمایه ی عفافِ تنی چند از دختران ایران دارد در آتش می سوزد و گاه زبانه می کشد و تو آن وقت فکر می کنی دارم شعار می دهم؟!

خواهرم!

لحظه ای درنگ کن و مرا ببخش که روح لطیفت را آرزردم. من به فدای تو و تمامِ حُسن و مهربانیت. کاش می مُردم و صدای شکستن قلبت را نمی شنیدم. تو به فرموده ی آقایمان علی -همسر زهرا- (سلام الله علیهما) ریحانه ای. تو گلی، یاسی، نرگسی، لاله ای، نیلوفری، نسترنی، شقایقی، تو گلِ نازی، تو... .

 

ای گل ناز! چه شد که حجاب بر انداختی و در میان نامحرمان جلوه کردی؟ تو شاید هنوز ندانسته ای چه کرده ای ولی من می دانم. تو ای فرشته! بال های پروازت را شکسته ای و درمیان هزاران چشمِ خطرساز، فرصت رهیدن را از خود ستانده ای. در لحظه ای که  بال هایت شکست و چادرت بر زمین ریخت؛ شیشه ی قلب هایی که در انتظار پرواز تو  می تپید، شکسـت. شیطان از این فرصتِ بی مثال بهره  برد و در مسیر رفتنت چاله  ساخت. تا در گاهِ فرو رفتنت در چاه، به زخم هایی که بر قلبت خواهد نشست؛ قاه قاه بخندد.

آیا فکر نکردی بی بال شدن تو را از صف فرشته های زمین، جدا خواهد نمود؟ چرا به این ها فکر نکرده بودی؟

خانه ی عزت و آبرویت را چرا ترک کردی؟ یادم هست حجاب برایت شده بود یک قلعه. تو آن وقت ها خیلی عزیز بودی، نفوذ ناپذیر بودی. هیچ نگاه آلوده ای، با اشتیاق و راحتی،  نمی توانست جسم و جانت را نشانه بگیرد و هیچ زبانی نمی توانست در آزردنت در دهان  بچرخد. تو اما در معرض فراوانیِ تیرها خلعِ سلاح شده ای.      

خواهر!

شیطان در برهنگیِ تو طمع کرده است چرا توجه نمی کنی؟! به خدا قسم شیطان در برهنگیِ تو طمع کرده، اگر اینطور نبود این همه فساد و گناه، از برهنگیِ زن منبعث نمی شد. قدرتمندترین سلاح برای یک دختر در مصاف با حمله های ابلیس و سربازانش، حجاب است. این دشمن بزرگ را با تأسی به فاطمه ی زهرا (سلام الله علیهما)، ذلیل کن.

راستی نکند حضور شیطان و دشمنی اش را جدی نگرفته ای؟

قرآن را باز کن و سخن خدای لطیف را در سوره ی «فاطر» ببین که می فرماید:

«البتّه شیطان دشمن شماست، پس او را دشمن بدانید او فقط حزبش را به این دعوت مى‏کند که اهل آتش سوزان (جهنّم) باشند!» آیه ی ششم

شاید بگویی از کدام برهنگی حرف می زنی؟ من که لباس بر تن می کنم؟!

راست می گویی لباس می پوشی ولیکن به همان مقدار که موهایت را نشانِ نامحرمان می دهی، برهنه ای. باور کن این از چیزهایی است که خدا پوشیده بودنش را از تو خواسته است. نباید غیر از آنان که در حریم تواند و با تو محرم اند، آن را مشاهده کنند. و اما جسمِ تو نیز، نباید مورد اندازه گیری و جلب نظرِ مردان و پسران نامحرم قرار گیرد. تو در پوشیدنِ لباس های تنگ، برهنه ای.

به صدای قرآن گوش کن که چه زیبا برای احترام تو سخن می گوید:

«اى پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: «جلباب ها [روسرى‏هاى بلند] خود را بر خویش فروافکنند، این کار براى اینکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است (و اگر تا کنون خطا و کوتاهى از آنها سر زده توبه کنند) خداوند همواره آمرزنده رحیم است». سوره احزاب/ آیه59

خواهرم بس کن و از برداشتنِ حجاب، دست بردار.

به سمت خدای تمام زیبائی ها با شتاب برگرد، چرا که خدا تو را خیلی دوست دارد و منتظرِ بازگشتِ توست.







درود وسلام و برکات خدای رحمان بر محمد مصطفی (ص)، پیامبر مسلمانان، نصرت دهنده مستضعفان، یاریگر مظلومان ونجات دهنده بشریت از تاریکی جهالت و گمراهی به نور هدایت. با سلام و تحیات بر اهل بیت طیبین او که خداوند، آنها را بر دیگر مخلوقاتش برتری داد تا چراغ راه سالکین باشند و محبت آنان را واجب دانست. پس لعنت و عذاب خدای قهار بر دشمنان آنان باد.
  منیره غلامی توکلی - نویسنده و گزارشگر طنین یاس
مسئله امامت و رهبری به معنای جانشینی پیامبر اکرم (ص) از مهمترین مباحث عقیدتی در تاریخ اسلا  می باشد. زیرا امامت و رهبری، تنها یک مسئله دینی و تشریعی نیست، بلکه مجموعه جهان آفرینش و تکوین را در بر می گیرد. خداوند بزرگ، خود به یک معنا امام کل جهان هستی و مجموعه مختلف آن است و در واقع آن را رهبری و هدایت می کند. اما برای ادامه حیات انسان بر روی زمین، وجود حجت، امری ضروری است. مسئله امامت از دید مسلمانان که نشات گرفته از دیدگاه قرآن است - و اهمیت خاصی برای آن قائل است - بسیار مهم می باشد. قرآن، امامت را آخرین سیر تکاملی انسان می داند که تنها پیامبران اولوالعزم به آن دست یافته اند. از این دیدگاه، مقام و منزلت امامت تا حدی بالاست که حضرت ابراهیم (ع) پس از مقام نبوت و پشت سر گذاشتن امتحانهای سخت در اواخر عمر به آن دست یافت؛ «واذا ابتلی ابراهیم ربه بکلمات فاتمهن قال انی جاعلک للناس اماما قال و من ذریتی قال لاینال عهدی للظالمین».
 اما لزوم وجود امامت و اعتقاد به آن تنها به عظمت مقام او برنمی گردد؛ زیرا وابستگی و تداوم حیات سایر موجودات هستی به وجود امام، به وسیله وحی و اخبار و آثار کسانی که با عالم غیب در ارتباط هستند و از غیب خبر می دهند نیز اثبات شده است. از جمله اینکه رسول خدا (ص) فرمودند: «لایزال هذ الدین قائماً الی اثنا عشر فاذا مضوا ساخت الارض باهلها.» (همواره این دین بر پا خواهد بود تا دوازده نفر، پس وقتی که آن دوازده نفر درگذشتند، زمین اهلش را فرو خواهد برد). همچنین سلمان و ابوذر که اعتقاداتشان جز به ارشاد و راهنمایی پیامبر نبود این وابستگی را ضمن جمله ای در توصیف امیرالمومنین (ع) چنین بیان می کنند؛ «انه لزر الارض الذی تسکن الیه ویسکن الیها ولو فقد لانکرتن الارض وانکرتم الناس.» (علی علیه السلام قوام زمین است که زمین به سوی او آرام می گیرد و به سوی او سکون و آرامش حاصل می شود و اگر او نباشد، هر آیینه زمین و مردم را منکر و دگرگون و به وضع دیگر و ناشناخته ای خواهید یافت). از طرفی تحقق اهداف عالی اسلام برای بیش از یک میلیارد مسلمان در مناطق و قاره های مختلف جهان زمانی میسر می شود که نظام دین و وحدت و همبستگی امت اسلامی در داشتن خدای واحد، پیامبر واحد، قبله واحد و دستورات دینی واحد توسط امام نظم یابد. چنان که در روایات اسلامی آمده است که؛ زمامداری و امامت یک نظام است وامت اسلامی خزر. «مکان القیم من الامر مکان النظام من الخزر یجمعه و یضمه فاذا انقطع النظام تفرق الخزر و ذهب ثم لم یجتمع بحذا فیره ابدا.» (زمامدار رشته ای است که دانه های پراکنده یک جامعه را تحت نظام ویژه ای در می آورد و آنها را به هم پیوند می دهد. وقتی این نخ پاره شود، دانه ها پراکنده می شوند و هر یک به سویی می روند و پس از آن هیچ گاه به صورت اول فراهم نمی شوند.» نظام یعنی رشته ای که پراکندگیها را منسجم کرده و در یک مسیر برای یک هدف قرار می دهد. مانند نخ تسبیح که دانه های پراکنده تسبیح را در کنار هم جمع کرده و در مسیر هدفی مشخص و الهی قرار می دهد. در این مورد حضرت رضا علیه السلام می فرمایند: «ان الامامه زمام الدین و نظام المسلمین.» (امامت، مهار دین و نظام مسلمین است). و امام باقر (ع) فرمودند: «حبنا اهل البیت نظام الدین.» (محبت ما خاندان، نظام دین است).
اما از آنجا که افتادن در مسیر الهی و پیمودن صراط مستقیم که ادامه حیات انسانی انسان را سبب  می شود، بدون درک فیض مادی و معنوی از سوی خداوند متعال ممکن نیست و با توجه به اینکه انسان خاکی و موجودات مادی، امکان درک فیوصات بلاواسطه را ندارند؛ لذا جمیع کائنات، محتاج واسطه ای هستند که فیص الهی را از مبدا فیاض بگیرد و به آنها برساند و این واسطه باید کسی باشد که از جنبه دینی، الهی، معنوی قویتر و بالاتر از مردم دیگر باشد و جنبه جسمانی و مادی او مغلوب جنبه های ذکر شده اش باشند. در واقع باید معصوم از هر عیب و نقص و گناه و آلودگی باشد تا او حجت خدا بر خلق باشد. از آنجا که خداوند عظیم به واسطه علم و لطف خود، جهان ممکن را با پرتو نور امامت تشخص بخشید و لطف او همیشه پایدار است و از آنجا که سیر تکامل در این دنیا ادامه دارد و جهان در مسیر تکوینی خود به آسایش و نظم محتاج می باشد و از آنجا که در عصر حاضر برای درمان دردهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و حل مشکلات مادی و معنوی مردم به وحدت کلمه نیازمندیم و زمینه این وحدت، نظم دینی و نظام مسلمین است و آن هم فقط با درک فیوضات الهی ممکن است، برای درک این فیوضات نیاز به وجودی نازنین (واسطه فیض) داریم و اینک ظهور موفورالسرورش را به انتظار نشسته ایم.
قال رسول الله: «افضل اعمال امتی انتظار الفرج.» (برترین اعمال امت من انتظار فرج است). در برخی از روایات آمده است؛ منتظر فرج «بمنزلة الضارب فی سبیل الله» (مانند شمشیر زن در راه خدا) یا «بمنزلة المجاهد بین یدی رسول الله» (همانند کسی که پیش روی پیامبر جهاد کند) یا «بمنزلة من استشهد مع رسول الله» (همانند کسی که با پیامبر شهید شود» می باشد. این تشبیهات در مورد منتظران فرج نشان دهنده این واقعیت است که یک نوع رابطه و تشابه میان مسئله «انتظار» و «جهاد» است؛ پس مبارزه با دشمن در آخرین شکل خود تا ظهور حضرت  مهدی (عج) وجود دارد. به هر حال ارزش و اهمیت انتظار در حدی است که در این مجال نمی گنجد. اینجاست که حضرت فرموده اند؛ «برای فرج ما دعا کنید.»
 با توجه به موارد فوق، دلایل مورد نظر ما از انتظار فرج عبارتند از: 1- وحدت جامعه در پرتو امامت 2- رشد فکری و عقلی امت در پرتو امامت 3- حفظ فروع دین در پرتو امامت 4- حفظ سنت پیامبر (ص) در پرتو امامت 5- امامت تنها راه رسیدن به خدا 6- امامت، کارشناس دین 7- حکم فطرت در لزوم امامت.

    منابع:
    1- کتاب سیمای آفتاب، دکتر حبیب الله طاهری
    2- تفسیر نمونه
    3- کتاب نهایه ابن اثیر
    4- اصول کافی، شیخ کلینی
    5- بحار الانوار، علامه مجلسی







عطر انتظار

گرچه خسته ام گرچه دلشکسته ام باز هم گشوده ام درى به روى انتظار تا بگویمت هنوز هم به آن صداى آشنا امید بسته ام.

اى تو صاحب زمان! اى تو صاحب زمین! دل جدا ز یاد تو آشیانه اى خراب وبى صفاست یاد سبز وروح بخش تو یاد لطف بى نهایت خداست کوچه باغ سینه ام اى گل محمدى به عطر نامت آشناست آنکه در پى تو نیست کیست؟ آنکه بى بهانه تو زنده است در کجاست؟

اى کرامت وجود! باد غربتى که مى وزد به کوچه هاى بى تو بوى مرگ مى دهد بوى خستگى فسردگى کوچه ها در انتظار یک نسیم روح بخش یک پیام آشنا ودلنواز سینه را گشوده اند. کوچه هاى ما همیشه عاشق تو بوده اند.

اى کبوتر دلم هوایى محبتت! سینه ام آشناى نعمت غم است گر هزار کوه غم رسد هنوز هم کم است از درون سینه ام ناله هاى مرغ خسته اى به گوش مى رسد. بالهاى زخمى ام نیازمند مرهم است.

صبحگاه جمعه ها آفتاب یاد تو ز (ندبه)هاى ما طلوع مى کند. آنکه شب پس از دعا با سرود اشتیاق ونغمه امید با دلى سفید خواب رفته است روز را به شوق دیدنت شروع مى کند اى تو معنى امید وآرزو! اى براى انتظار عاشقانه آبرو! عشقهاى پاک در میان خنده ها وگریه هاى عاشقان پیش عصمت الهى ات خضوع مى کند.

اى بهانه اى براى زیستن! اشتیاق همچو سبزه بهاره هر طرف دمیده است. جمکران جلوه اى از انتظار وشوق ماست اى بهار جاودان اى بهار آفرین ما در انتظار مقدم توییم اى امید آخرین!

اى عزیز دل پناه شیعیان اى فروغ جاودان! سایه بلند نام ویاد تو از سر وسراى عاشقان بیقرار کم مباد قامت بلند شوق جز بر آستان پرشکوه انتظار خم مباد.
به قلم م.زلقی







چادرم سند بندگی و عبودیتم را امضا می کند!

می گویند سیاهی ِ چادرم چشم را میزند!


چشم آدم های حریص و هرزه را


چشم را که هیچ !


خبرندارند تازگی ها دل را هم می زند!


دل آدم های مریض و بیمار دل را!


از شما چه پنهان چادرم دست و پا گیر هم هست!


دست و پای بی بند و باری را می بندد!
 






تو مےتوانے روسرے نصفہ نیمہ ات را هے بردارے و دوباره بزارے
مےتوانے گاهے بادبزنش کنے
مےتوانے مانتوے سفید کوتاه نازک چسبان بپوشے تا گرمت نشود
فرض کن اینہا بلد نیستند مثل تو باشند
فرض کن اینہا عادت کرده اند بہ این پارچہ ے سیاه در این گرما
فرض کن گرمشان نمےشود
فرض کن تو روشنفکرے و اینہا امل
آخر تو چہ مےدانے چادر ترنم عطر یاس در فضاے غبار آلود دنیاست
آخر تو چہ مےدانے حجاب خنکا و زیبایے بہ وجود هر دختر مےنشاند
تو مےتوانے خوش باشے بہ عرق نکردن در دنیا
خنکاے بہشت گوارایتان دختران چادرے!







متاسفانه در جامعه اسلامی ما بدحجابی و بدپوششی رواج زیادی پیداکرده است که این موضوع با هویت اسلامی و ایرانی جامعه ما در تضاد متقابل است. این پدیده در جامعه  دارای علت های مختلفی است که در این بین نقش رسانه ها نقشی اجتناب ناپذیر و با اهمیت است. در بین رسانه ها نقش شبکه های ماهواره ای از همه پررنگ تر است.
شبکه های ماهواره ای که در حال حاضر مخاطبان مختلفی را با سلایق و تفکرات گوناگون به خود اختصاص داده با پخش برنامه های متنوع اما هدفمند و ترویج بدحجابی و بعضا بی حجابی و اباحه گری مستقیما فرهنگ غنی اسلامی و ایرانی را نشانه رفته اند و هدفی جز قالب تهی کردن از هویت زن مسلمان ایرانی ندارند. آنها به این موضوع واقفند که نقش زن در خانواده ایرانی بسیار مهم جلوه می کند و هدف قرار دادن اندیشه و باور زنان مساوی است با سست کردن و اضمحلال اساس خانواده ودرنهایت فروپاشی جامعه ایرانی واسلامی که نقطه نهائی جنگ نرم دشمن است.

علیرضا مالمیر - کارشناس و نویسنده طنین یاس
گواه این موضوع صدها شبکه تلویزیونی فارسی زبان است که بعید به نظر می رسد با صرف هزینه های گزاف هدفشان فقط سرگرم کردن مخاطب باشد این شبکه ها در بین برنامه های به ظاهر سرگرم کننده با دادن خوراک مسموم به افکار معصوم زنان به هدفشان  می رسند به طوری که مخاطب ناخواسته تحت تاثیر آن قرار می گیرد. یکی از کارکردهای این شبکه ها القای عدم ضرورت پوشش برای زن می باشد و به او غیرمستقیم اینگونه القا می کند که پوشش مانع پیشرفت زن و مانند زندان برای اوست و برای اینکه او را تحت تاثیر قرار دهند و باورش را اقناع کنند از طریق شعله ورساختن حس ملی گرایانه و آریا مسلکی ذهن او را درگیر این موضوع می کنند که  در ایران باستان حجاب و پوشش برای زن ضرورت نداشته و مربوط به ورود اسلام به ایران، بعد از تشکیل دولت شیعی صفویه است و اکنون چرا باید به رعایت آن تن بدهیم ؟
یعنی با القای این شبهه می خواهدبه او بفهماند داشتن پوشش برای زن با فرهنگ ایرانی در تضاد است و این پوشش یک موضوع نشات گرفته از اسلام عربی است! یکی از علت های مهم بدپوششی در جامعه می تواند نشات گرفته از این طرز فکر و باور خود پنداشته از مقوله حجاب و پوشش در ایران باشد باوری که چه بخواهیم و چه نخواهیم در حال پیشرفت و جایگیری در ذهن مردم است و این مهم می طلبد که نهادها ودستگاه های ذیصلاح مانند صدا و سیما، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان تبلیغات اسلامی به دنبال راه حلی برای برون رفت از این چالش فرهنگی باشند که اگر دیر به داد آن برسیم از این فرهنگ در اینده ای نه چندان دور چیزی باقی نخواهد ماند.
در این یادداشت ما برآنیم  که به بررسی حجاب و پوشش در ایران با استناد به منابع معتبر تاریخ ایران باستان و آئین زرتشت نسبت به این موضوع بسیار مهم اما دیده نشده یا کمتر دیده شده بپردازیم تا با بررسی متون معتبر تاریخ ایران قبل از اسلام و آئین زرتشت؛ افکار عموم مردم را متوجه این موضوع نمائیم که حجاب نه تنها از زمان صفویه بلکه قبل از ورود اسلام به سرزمین مهد تمدن و فرهنگ غنی ایران وجودداشته و پس از ورود ائین و فرهنگ و تمدن انسان ساز اسلام به این مرزوبوم و همگام و همراه شدن این دو تمدن و فرهنگ غنی-فرهنگ اسلامی ، ایرانی- با یکدیگر که مانند دو بال در پرواز مکمل یکدیگرند به اوج شکوفائی و کمال در همه زمینه ها خاصه حجاب و پوشش بانوان رسید.

پوشش بانوان در ایران باستان چگونه بوده است؟
تاریخ پوشاک به طور کلی بخشی از تاریخ تمدنو فرهنگ انسان است و برای آگاهی از پوشش در ایران، باید فرهنگ مردم ایران را هم بررسی کرد.
روند تاریخ تمدن و فرهنگ انسانی از زمانی آغاز شد که انسان‌ها زندگی فردی و غارنشینی را رها کرده و هسته‌های ابتدایی نخستین جامعه بشری را پدید آوردند. از این رو در هر جامعه‌ای بنا به شرایط زیر نوع پوشاک و پوشش زنان و مردان متفاوت شد:
آب و هوا و شرایط اقلیمی، پدیده شهرنشینی، کار و پیشه، کشف منابعی چون مس و فلزات، پیدایش ادیان و مذاهب (جهان بینی)، وقوع جنگ‌ها
پوشش زنان در ایران باستان بنا به شرایطی که ذکر شد همیشه سبک و اسلوب خاصی داشته‌است. بررسی‌ها نشان می‌دهد که پوشش تمام بدن در دوره‌های مختلف تاریخی چه نزد زنان و چه نزد مردان در ایران یک حقیقت بوده ‌است و به هیچ وجه ایرانیان در برهنگی به سر نمی برده‌اند. پوششی با تزئین و آراستگی کامل وجودد اشته است.برخی معتقد هستند که این پوشش کامل و آراسته به نوعی ریشه به وجود آمدن حجاب در دنیا است.
ویل دورانت
معتقد است نقش پوشش و حجاب زنان در ایران باستانچنان برجسته‌است که می‌توان ایرانرا منشاء اصلی پراکندن حجابدر جهاندانست.
دایره‌المعارف لاروس
نیز به وجود حجاب زنان در ایران باستان اشاره می‌کند. در تفسیر اثنی عشری چنین آمده‌است: «تاریخ نشان می‏دهد که حجاب در فرس(فارس) قدیم وجود داشته‌است.»
دین زرتشتی: زرتشتدر حدود بیش از هزار سال (و به روایاتی بیش از هزاران سال) پیش از میلاد مسیح، در کتاب یسنابر عفت سرشتین در کنار پوشش ظاهری پافشاری کرده‌است.
بر پایه? آنچه موبد «رستم شهرزادی» گفته‌است، پوشش زن باید به گونه‌ای باشد که حتی یک تار موی او نیز آشکار نگردد. در خرده اوستا، چنین آمده‌است: «همگان نامی ز تو بر گوییم و همگان سر خود را می‌پوشیم و آن گاه به درگاه دادار اهورمزدا نماز می‌کنیم».
در کتاب پوشاک باستانی ایرانیان در ذیل عنوان «پوشاک اقلیت‏های میهن ما» در مورد حجاب زنان زرتشتی چنین می‏خوانیم: «این پوشاک که بانوان زرتشتی از آن استفاده می‏کنند، شباهتی بسیار نزدیک به پوشاک بانوان نقاط دیگر کشور ما دارد. چنان‏ که روسری آنان از نظر شکل و طرز استفاده، نظیر روسری بانوان بختیاری است و پیراهن، شبیه پیراهن بانوان لُر در گذشته نزدیک است و شلوار، از لحاظ شکل و بُرش، همان شلوار بانوان کُرد آذربایجان غربی است و کلاهک، همان کلاهک بانوان بندری است».
در باور سنتی و گزارش اوستا، هاله? از روشنایی به نام خُوَرِنَه (فر) پیرامون تن ِ انسان را فرا گرفته‌است این هالة نور در انسانهایی که نیکوکار باشند و به خداوند نزدیکتر شوند با شعاع بیشتری همراه‌است چون این هاله نور، پیرامون سر انسان بیشتر است عقیده بر این است که به هنگام نیایش و برای ایجاد تمرکز حواس به هنگام راز و نیاز با خداوند بایستی سرها پوشیده باشند از سوی دیگر پوشیدن سر به هنگام نیایش هماهنگی در چهره‌ها ایجاد می‌کند و چهرة انسان روحانی تر خواهد بود.
پوشش زنان در اقوام مختلف تاریخ کهن ایران
مادها
برپایه پذیرفته‌ شده‌ترین نظریه? کنونی، آریاییانی که به فلات ایران آمدند، به سه دسته? اصلی تقسیم شدند: مادها، پارس‌هاو پارت‌ها. مادهانخستین دودمان ایرانی را در ایران تشکیل دادند. دولت ماد را می توان پیشاهنگ دولت آریایی و دولت بزرگ هخامنشی دانست چه «هووخشتر» دولتهای نیرومند آن زمان یعنی آشور و بابل را ضعیف ساخت و بر ارمنستان و آسیای صغیر تا رود هالیس دست یافت. عیلام، پارس، هیرکانی، طبرستان از دولت ماد اطاعت می‌کردند. این دولت اصول کشورداری قبایل متحد و فنون نوین جنگ را بوجود آورد. چنانکه کوروش پس از فتح ماد همدان را که پایتخت دولت ماد بود، مرکز پادشاهی خود قرار داد و پارسیان از آداب و رسوم و حتی طرز پوشاک مادها بهره مند شدند.
کتاب «پوشاک باستانی ایرانیان» درباره? پوشش زنان در دوران مادها با تکیه بر نقوش برجسته? برجا مانده می‌گوید که پوشاک زنان آن دوران از دید شکل با پوشاک مردان یکسان است. در ادامه درباره? آن نقوش چنین می‌نویسد:«مرد و زن به واسطه اختلافی که میان پوشش سرشان وجود دارد، از هم تمیز داده می‌شوند. به نظر می‌رسد که زنان پوششی نیز روی سر خود گذارده‌اند و از زیر آن گیسوهای بلندشان نمایان است.»
هخامنشیان
به نظر می‌رسد که پوشش زنان در دوران هخامنشیان با دوران مادها چندان تفاوتی نکرده باشد. پیرامون پوشاک زنان در این دوره چنین نوشته شده‌است: «از روی برخی نقوش مانده ازآن زمان، به زنان بومی بر می‌خوریم که پوششی جالب دارند. پیراهن آنان پوششی ساده و بلند یا دارای راسته چین و آستین کوتاه‌است. به زنان دیگر آن دوره نیز برمی خوریم که ازپهلو به اسب سوارند. اینان چادری مستطیل برروی همه لباس خود افکنده و در زیر آن، یک پیراهن با دامن بلند و در زیر آن نیز، پیراهن بلند دیگری تا به مچ پا نمایان است.»
ویل دورانت
درباره? زنان در دوران هخامنشیانمی‌گوید: «زنان طبقات بالای اجتماع جرأت آن را نداشتند که جز درتخت روان روپوش دار از خانه بیرون بیایند. هرگز به آنان اجازه داده نمی‌شد که آشکارا با مردان آمیزش (اختلاط) کنند. زنان شوهردار حق نداشتند هیچ مردی را، حتی پدر یا برادرشان باشد، ببینند. در نقش‌هایی که درایران باستان برجای مانده، هیچ صورت زنی دیده نمی‌شود و نامی از ایشان به نظر نمی‌رسد.»
همچنین توسط یک هیئت روس در دره پازیریک قطعه فرشی کشف شده‌است که مراسم مذهبی را ترسیم می‌کنند که توسط چهار زن جشن گرفته شده‌است. آنها ایرانی الاصل هستند و لباس هخامنشی به تن دارند. رنگ پوست شخصیت‌ها سفید، چشم هایشان قهوه‌ای و موهایشان آبی است. در این فرش شباهت لباس زنان با مردان بسیار قابل توجه‌است، فرضیه‌ای که توسط هرودوت پیش از این تایید شده‌است.
اشکانیان
پس از هخامنشیانو تاخت و تاز اسکندر مقدونیبه ایران، هنگامی که وضعیت سلوکیانآشفته بود، اشکانیانایرانی که از پارت‌هابودند، به حکومت رسیدند. در این دوران که نفوذ ادیان بوداییو مسیحیتاز شرق و غرب، آیین زرتشتی را کم‌رنگ نموده بود، زنان ایرانی همچون گذشته دارای حجابپوشیده‌ای بوده‌اند.
در این باره چنین می‌خوانیم: «لباس زنان اشکانی پیراهنی بلند تا روی زمین، گشاد، پرچین، آستین‌دار و یقه راست بوده‌است. پیراهندیگری داشته‌اند که روی اولی می‌پوشیدند و قد این یکی نسبت به اولی کوتاه و ضمنا یقه باز بوده‌است. روی این دو پیراهن چادریسرمی کردند.»
درجای دیگر آمده‌است: «چادرزنان اشکانیبه رنگ‌های شاد و ارغوانی و یا سفید بوده‌است. گوشه چادر در زیر یک تخته فلزی بیضی منقوش یا دکمه که به وسیله زنجیری به گردن افکنده شده، بند است. این چادر به نحوی روی سر می‌افتاده که عمامه (نوعی کلاه زنانه) را در قسمت عقب و پهلوها می‌پوشانیده‌است.»
درکتاب «پارتیان» نیزآمده‌است: «زنان عهد اشکانی قبایی تا زانو برتن می‌کردند، با شنلیکه برافکنده می‌شد و نیز نقابیداشتند که معمولاً به پس سر می‌آویختند.»
همچنین از آثار این دوره، روسری ابریشمینخوش رنگ و نگار و نفیس زنان سنگسری به جا مانده‌است که «ساخته مکنه» نام دارد و سده‌هاست که زنان سنگسریآن را می‌بافند و می‌آرایند. آنان این روسری را به ترتیب خاصی بر سر خود می‌بندند، که این خود نمونه? کامل پوشش سر زنان در زمان اشکانیان می‌باشد.
در دوره? اشکانیان پوشش زنان شامل پیراهن شلوار و در مراسم‌های رسمی و مذهبی همراه با شال بلندی بودهاست که نمونه‌های آن در مجسمه‌های دوره? اشکانیان نمایان است. این مجسمه‌ها بانو اوبال و دخترش را با کلاهی بلند وجواهر نشان همراه با شال بلندی که در پشت آویزان است و گیسوان بافته و جمع سده و پیراهنی دراپه(چیندار به صورت افقی) و شلوار دراپه و جواهرات فراوان نشان می‌دهد که بسیار یادآور پوشش بانوان هندی است.
در جلد اول " تاریخ تمدن " صفحه 552 راجع به ایرانیان آمده است : پس از داریوش مقام زن مخصوصاً در طبقه ی ثروتمند تنزل پیدا کرد . زنان فقیر چون برای کار کردن ناچار از آمد و شد در میان مردم بودند آزادی خود را حفظ کردند اما در مورد زنان دیگر گوشه نشینی زمان حیض که برایشان واجب بود رفته رفته امتداد پیدا کرد و سراسر زندگی اجتماعی شان را فرا گرفت و این امر مبنای پرده پوشی در میان مسلمانان به شمار می رفت . زنان طبقات بالای اجتماع جرات آن را نداشتند که جز در تخت روان روپوش دار از خانه بیرون بیایند و هرگز به آنان اجازه داده نمی شد که آشکارا با مردان صحبت کنند .
زنان شوهر دار حق نداشتند هیچ مردی را ولو پدر یا برادرشان باشد ببینند . در نقش هایی که از ایران باستان بر جای مانده هیچ صورت زنی دیده نمی شود و نامی از ایشان به چشم نمی خورد .
پوشش زن مسلمان ایرانی نشان از پویائی هویت فرهنگی است
چنانچه ملاحظه می فرمایید حجاب سخت و شدیدی در ایران باستان حکمفرما بوده تا جایی که حتی پدران و برادران نسبت به زن شوهردار نامحرم شمرده می شدند .
به عقیده ی ویل دورانت مقررات شدیدی که طبق رسوم و آئین کهن درباره ی زن حائض اجرا شده که در اتاقی محبوس بوده و همه در مدت عادت زنانگی از او دوری می جسته اند و از معاشرت با او پرهیز داشته اند ، سبب اصلی پیدا شدن حجاب در ایران باستان بوده است .
اما اینکه می گوید : این امر خود مبنای پرده پوشی در میان مسلمانان به شمار می رود منظور چیست ؟
آیا مقصود این است که علت رواج حجاب در میان مسلمانان مقرراتی است که درباره ی زن حائض اجرا می شود ؟ همه می دانیم که در اسلام چنین مقرراتی هرگز وجود نداشته است و ندارد . زن حائض در اسلام فقط از برخی عبادات واجب نظیر نماز و روزه معاف است و همخوابگی با او نیز در مدت عادت زنانگی جایز نیست . ولی زن حائض از نظر معاشرت با دیگران هیچ گونه ممنوعیتی ندارد که عملاً مجبور به گوشه نشینی شود و اگر مقصود این است که حجاب رایج میان مسلمانان عادتی است که از ایرانیان پس از مسلمان شدنشان به سایر مسلمانان سرایت کرده باز هم سخن نادرستی است . زیرا قبل از اینکه ایرانیان مسلمان شوند آیات مربوط به حجاب نازل شده است .
از سخنان دیگر ویل دورانت هردو مطلب فهمیده می شود یعنی هم مدعی است که حجاب به وسیله ی ایرانیان پس از مسلمان شدنشان در میان مسلمانان رواج یافته و هم مدعی است که ترک همخوابگی با زن حائض در حجاب مسلمانان و لا اقل در گوشه گیری آنان موثر بوده است ! ( مسئله حجاب ص 22 و 23 )
کنت گوبینو در کتاب " سه سال در ایران " معتقد است که حجاب شدید  دوره ی ساسانی در میان ایرانیان باقی ماند . او معتقد است که آنچه در ایران ساسانی بوده است تنها پوشیدگی زن نبوده بلکه مخفی نگه داشتن زن بوده است . او مدعی است که خودسری موبدان و شاهزادگان آن دوره به قدری بوده که اگر کسی زن زیبایی در خانه داشت نمی گذاشت کسی از وجودش آگاه شود و حتی الامکان او را پنهان می کرد زیرا اگر معلوم می شد که چنین خانم زیبایی در خانه اش است دیگر مالک و احیاناً مالک جان خودش هم نبود .

اما حجاب در اسلام  معنای دیگریست. نگاه اسلام به زن نه نگاه کالائی است و نه نگاه تحقیرآمیز و دون پایه، بلکه دید این دین مبین به زن دید معنوی و محبت آمیز و ارزشمنداست. زن در اسلام عنصری قابل احترام است و این موضوع در کلیه متون معتبر دینی به وضوح دیده شده است. در اسلام زن نه تنها محدود نیست بلکه دارای آزادی منطقی است و علاوه بر نقش مهم و حساس همسری و مادری با رعایت کردن برخی احکام می تواند فعالیت اجتماعی و سیاسی و مواردی از این دست را در خارج از محیط منزل انجام دهد. زن مسلمان به هیچ عنوان با حجاب محدود نمی شود بلکه با این پوشش خود را از گزند نگاه های الوده مصون می دارد تا با این کار عفت و آزادگی اش مورد هجمه منفی قرار نگیرد. نمونه های بسیاری از این قبیل بانوان را تاریخ اسلام بسیار به خود دیده است. از حضرت مریم(س) به عنوان مادر یک پیامبر گرفته تا حضرت خدیجه و حضرت زهرا و حضرت زینب(سلام الله علیهما)و بسیاری از این دست مصداق بارز  یک زن  مسلمان حماسه ساز در تاریخ دین اسلام هستند که نه تنها با حجاب محدود نگشتند بلکه با صلابت و با متانت و وقار به انجام رسالات خویش اهتمام ورزیدند. شخصیت حضرت زهرا(س) در حمایت از ولایت و امام علی(ع) در مدینه با آن کیفیت مطروحه در روایات؛ خطبه های حضرت زینب (س) در کوفه و شام که موجبات زبونی و خارگشتن بنی امیه را فراهم آورد، می توان مواردی از این دست عنوان کرد .پر واضح است در هیچ مکتبی مانند اسلام به مقام والای زن بهای واقعی داده نشده است. با نگاهی به آموزه های تحریف شده دوران قرون وسطی آئین مسیحیت می توان پی برد که به زن با عنوان عنصر گناه می نگریستندو اساسا این موضوع را که حضرت عیسی(ع) فاقد همسر بود را به شیطانی بودن زن نسبت می دادند و همچنین علت لغزش حضرت آدم (ع) در تناول کردن از میوه شجره ممنوعه را وسوسه های همسرش حوا می پندارند در صورتی که اسلام این موضوع را از پایه نادرست می داند و مقدار تقصیر حوا را همان اندازه می داند که حضرت آدم (ع) مرتکب آن عمل شد و موجبات بیرون راندنشان از بهشت را فراهم آورد. با نگاهی گذرا به احکام شرع مبین اسلام پیرامون مقام زن می توان به ارج و منزلت این عنصر ارزشمند در نزد خداوند پی برد.
خواهرم حجاب محدود به زمان و مکان نیست. محدود به اسلام هم نیست. فرهنگی عینیت یافته در بین ایرانیان بوده؛ هست و خواهد بود. حجاب تو محدودیت برایت نمی اورد. بلکه باعث مصونیت تو از نگاه های شهوت بار مردان هوسباز و بیمار دل می شود. چادر مشکی رنگ تو تابلوی "نه" برای نگاه هزاران چشم بیماری است که در مقابل رنگ سیاه چادرت پلک روی پلک میگذارند و تسلیم "نه" قدرتمند تو می شوند. خواهر مسلمان ایرانیم حجاب تو اجر و مزدش بیشتراز جهاد اصغر و اکبر نباشد کمتر نیست. آری حجاب به مانند صدفی می ماند که از گوهر وجودی ات با جان و دل در برابر صدمات و  آفات متصور  محافظت می نماید و دست دست در ازان به حریم پاکت را کوتاه می کند.